جمعیت ال یاسین هرگز فرقه نبوده و نیست

این وبلاگ توسط یکی از شاگردان استاد ایلیا میم رام الله اداره می شود


Leave a comment

“فرقه امنیتی “قسمت اول

فرقه امنیتی (قسمت اول)

از حدود دهۀ شصت ميلادي ظهور و رشد جنبش‌هاي معنوي كه بيشتر آنها از شرق به سمت غرب و آمريكا آمده بودند، شتابي قدرتمند به خود گرفت و دستگاههاي امنيتي آمريكا و بويژه سازمان اطلاعات مركزي آمريكا، سيا را با سوالات وابهاماتي جديد روبرو ساخت. جنبش‌هاي معنوي و بويژه جنبش‌هايي كه ريشۀ هندوئيسم و بوديسم و نيز تا حد كمتري وابستگي به فرهنگ چيني (مانند ورزشهاي رزمي‌) و ژاپني (مانند ذن) داشتند فرهنگ غربي و آمريكايي را از درون مورد تهاجمي‌كه شايد هم ناخواسته بود قرار دادند. اين ظهور پديده‌هاي اجتماعي جديد و ناشناخته همزمان شد با تولد و گسترش جنبش‌هاي فكري و معنوي ديگر كه ريشه در فرهنگ غربي داشتند. گروههايي مانند بيتل‌ها و هيپي‌ها كه بعد از مدت كوتاهي به موجي جهاني تبديل شدند از اين نمونه‌ها محسوب مي‌شوند. دستگاههاي اطلاعاتي آمريكا و در رأس آن سازمان سيا و پليس آمريكا (اف.بي.آي) غافلگير شده بودند. لازم بود به سرعت براي مهار و كنترل اين جريانات اجتماعي تدابيري اتخاذ شود. يكي از اين تدابير تهاجم متقابل بود. آمريكايي‌ها جريانهايي جديد را راه اندازي و صادر كردند. گزينۀ ديگر تلاش براي مهار جنبش‌هاي معنوي جديد بود كه بلافاصله آغاز شد …

آخرين گزينۀ مواجه با وضعيت جديد، برخورد مستقيم و پليسي با اين جنبش‌هاي معنوي بود اما اين كار با موانع جديدي روبرو مي‌شد. افكار عمومي‌حاضر نبود چنين برخوردهايي را تحمل كند. سازمانهاي بين المللي ممكن بود وارد ميدان شوند. آزادانديشان و طرفداران واقعي دموكراسي و حقوق بشر ساكت نمي‌نشستند. از طرفي دادستاني آمريكا به همين سادگي وارد عرصه نمي‌شد. در اينجا برنامه ريزان سازمان سيا از يك شيوۀ قديمي‌استفاده كردند. طراحي يك تئوري كاربردي تا از اين طريق بتوانند با جنبش‌هاي معنوي و جريانات فكري نوظهور كه گمان مي‌كردند با اهداف سيا همخواني ندارد و قابل مهار هم نيست، برخورد كنند. براي اين برخورد قضايي يا بايد قوانين جديدي در مجلس تصويب مي‌شد كه كاري پرهزينه و نسبتاً دشوار بود يا آنكه از طريق يك يا چند نظريۀ جديد كه ظاهراً هم از پشتوانۀ تحقيقات برخوردار است، بتوانند اين پديده‌هاي اجتماعي را مورد هجوم قرار دهند. بنابراين سازمان سيا طرحي را به يكي از بازوهاي تحقيقاتي خود واگذار كرد و بر اين اساس چند تيم مختلف با رويكردهاي متفاوت، مأمور تحقيقات جهت دار (كه مي‌بايست به نتايج مورد نظر سيا ختم شود) شدند، هدف تحقيقات صرفاً پديده‌هاي نوظهور معنوي و مذهبي نبود بلكه اين بررسي جهت دار كليۀ جريانها و پديده‌هاي مذهبي را هدف قرار داده بود. در آن زمان هر جريان مذهبي از ديدگاه سيا يك تهديد بالقوه و يك امكان فعاليت تروريستي محسوب مي‌شد. هر مريدي مي‌توانست روزي به يك عنصر نامطلوب امنيتي مبدل شود و هر رهبر مذهبي احتمال داشت در آينده اي نامعلوم از نفوذ خود براي تحقق اهداف ضدآمريكايي هم استفاده كند.

جستجو براي يك نظريۀ زمينه ساز فقط محدودۀ جنبش‌هاي ديني و معنوي نوظهور يا جريانات فرهنگي جديد يا نظام مائوئيستي چين را شامل نمي‌شد بلكه يكي ديگر از اهداف اين تحقيق، كشورهايي بودند كه آمريكا آنها را دشمن بالقوه يا بالفعل خود مي‌دانست و اين شامل همۀ حكومت‌هايي مي‌شد كه در سيستم حكومتي خود متمايل به مذهب بودند يا طبق پيش بيني تحليل گران سيا در آينده متمايل به مذهب مي‌شدند. برخي دولتهاي عربي از جمله سوژه‌هايي بودند كه اين محققان در طول تحقيق خود نيم نگاهي نيز به آنها داشتند. پس از مدت كوتاهي يك نظريۀ كاربردي ارائه مي‌شود: فرقه.

سازمان سيا كليۀ جنبش‌هاي معنوي جديد و حتي بعضي از حكومت‌هاي مذهبي را فرقه مي‌نامد و سپس فرقه را بعنوان يك پديدۀ خطرناك اجتماعي و جهاني تعريف مي‌كند سپس ساير قطعات پازل براي برخورد با جريانهاي مذهبي و معنوي شروع به خودنمايي مي‌كنند. ساير قلم به دستان وابسته به سيا در تخريب فرقه‌ها قلم فرسايي مي‌كنند، رسانه‌هاي آمريكا با اين تصميم امنيتي همگام مي‌شوند و شرايط از جنبه‌هاي مختلف براي برخورد با جنبش‌هاي عمدتاً شرقي كه توانسته بودند تا حد زيادي فرهنگ آمريكايي را تحت تأثير خود قرار دهند، مهيا مي‌شود. كارشناسان وابسته به سيا تعريفي جديد از فرقه ارائه مي‌دهند كه تئوري «فرقه امنيتي» نام دارد. فرقۀ امنيتي اشاره به تعريف امنيتي و در واقع تعريف سازمان سيا از جنبش‌هاي معنوي و ديني عصر جديد است كه در قالب عبارت فرقه عرضه مي‌شود. فرقۀ امنيتي تعريفي است كه سازمان سيا به دليل اقتضائات امنيتي آمريكا، به آمريكا و جهان ارائه داد تا زمينه را براي برخوردهاي بعدي فراهم كند. در آمريكا حداقل هشت محقق بطور موازي در اين زمينه مطالعات و بررسي‌هايي را انجام مي‌دهند كه بيشتر اين افراد طبق اعترافي كه دردهۀ نود يكي از مسئولين امنيتي آمريكا بيان مي‌كند، در راستاي « راهنمايي‌هاي سيا» و با پشتيباني مالي و امكاناتي همان سازمان عمل مي‌كنند.

در ميان محققان آمريكايي افراد مستقلي نيز در زمينۀ جنبش‌هاي معنوي و مذهبي به تحقيق مي‌پردازند كه از آن جمله مي‌توان به ملتون اشاره كرد ملتون كه زمان زيادي را براي شناخت جنبش‌هاي مذهبي و معنوي و پديده‌هاي نوظهور ديني صرف مي‌كند بعنوان يك دانشمند و محقق مستقل، تعريف امنيتي جنبش‌هاي معنوي را كه فرقۀ امنيتي نام دارد، كاملاً رد مي‌كند و اين جنبش‌ها و جريانات را بعنوان يك پديدۀ اجتماعي و جهاني بازشناسي مي‌كند البته ملتون در اين موضع گيري واقع بينانه تنها نيست بلكه تعداد زيادي ازاساتيد دانشگاه و محققان آمريكايي نيز نظرات كم و بيش مشابهي را ابراز مي‌كنند …

در مقابل اين نظرات مي‌توانم به يكي از بدبينانه ترين و افراطي ترين ديدگاهها در اين باره اشاره كنم كه نزديكي زيادي به فرقۀ امنيتي دارد. مارگار[1]ت تالر سينگر[1] در پي تحقيقاتي مشكوك اعلام مي‌كند كه اكثر جنبشهاي معنوي و ديني جديد و بسياري از جريانهاي فكري كه در سطح جامعۀ آمريكا فعاليت دارند، فرقه محسوب مي‌شوند. او همچنين حكومت‌هاي مذهبي را فرقه اعلام مي‌كند. سينگر فرقه را پديده اي با سه ويژگي اصلي و تعدادي ويژگي فرعي معرفي مي‌كند و تعريف سينگر به تحقيقات مشابه مي‌پيوندند و برخوردي گسترده و پليسي با بعضي از اين پديده‌هاي اجتماعي صورت مي‌گيرد اما چند سال بعد اتفاقي عجيب در آمريكا رخ مي‌دهد: انفجار جنبش‌ها و فرقه‌ها ي جديد . بزودي و پس از اين برخوردها آمريكا به مركز تولد هزاران جنبش وفرقۀ جديد مبدل مي‌شود …

مارگارت تالر سينگر بعنوان يكي از افراد فعال شده در اين عرصه در دهۀ نود به دادگاه فراخوانده و توسط قضات و هيئت منصفه محكوم مي‌شود. يكي از اتهامات سينگر دروغ گويي در بارۀ نتايجي است كه او بعنوان نتايج تحقيقات خود ذكر مي‌كند. طي تحقيقات جديد اعلام مي‌شود كه نظريۀ «شستشوي مغزي» كه سينگر فرقه را پديده اي مبتني بر آن مي‌داند، از نظر علمي‌مردود بوده و بطور كلي فرقه‌ها داراي توانايي و امكانات لازم براي شستشوي مغزي نيستند بلكه اين سرويسهاي بزرگ و مجهز امنيتي هستند كه قادرند از پديدۀ شستشوي مغزي استفاده كنند. طي تحقيقات قاضي فدرال مشخص مي‌شود كه سينگر اين نظريه را از يكي از وابستگان سيا به نام ادوارد‌هانتر كه ظاهراً به كار خبرنگاري اشتغال داشته دريافت نموده است. دادگاه، مطابق نظر كارشناسان، صحت نظريۀ شستشوي مغزي را در ارتباط با فرقه‌ها، و امكان هر گونه پيگيري قضايي اين موضوع را در آمريكا، برعليه عملكرد فرقه‌ها ( با توسل به نظريۀ شستشوي مغزي ) غيرقانوني اعلام مي‌كند.

با گذشت بيش از چهل سال از طرح اين نظريه و بيش از ده سال از مردود اعلام شدن آن، كتاب خانم سينگر كه حاوي نظريۀ اوست توسط برخي از سرويس‌هاي امنيتي كشورهاي اسلامي‌، بعنوان برنامه اي مدون و تئوري مناسب براي سركوب جنبش‌هاي معنوي و مذهبي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. غافل از آنكه اين نظريۀ رد شده بيش از همه و در ابتدا بر ساختار و عملكرد كشورهاي مذهبي (و بويژه عربي) بعنوان فرقه تأكيد دارد. سينگر وهمكاران او اثبات مي‌كنند كه حكومت‌هاي مذهبي و ديني در سراسر جهان داراي ويژگي‌هايي هستند كه با ويژگي‌هاي اصلي و فرعي فرقه‌ها تطبيق كامل دارد.

نویسنده : از اعضای جمعیت ال یاسین، از شاگردان ایلیا”میم”

www.ostad-iliya.org

برچسب ها:الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, ایلیا م رام اله, الیاس رام الله, الیاس رام اله, الیاس رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله.

برچسب ها:فرقه امنیتی,ظهور,جنبش‌هاي معنوي ,آمريكا,سازمان اطلاعات مركزي آمريكا,هندوئيسم, بوديسم,فرهنگ چيني ,ورزشهاي رزمي‌,حقوق بشر ,بالقوه,تروريستي,پديده‌هاي نوظهور معنوي ,فرقه,رسانه‌هاي آمريكا ,پديدۀ خطرناك اجتماعي ,جريانهاي مذهبي ,اقتضائات امنيتي آمريكا,راهنمايي‌هاي سيا,پديده‌هاي نوظهور ديني ,ازاساتيد دانشگاه ,جريانهاي فكري ,حكومت‌هاي مذهبي ,جنبش وفرقۀ جديد ,مارگارت تالر سينگر ,شستشوي مغزي,تحقيقات قاضي فدرال ,نظريۀ,كشورهاي مذهبي ,كشورهاي اسلامي‌,برنامه اي مدون و تئوري ,اعضای جمعیت ال یاسین,شاگردان ایلیا”میم”


[1] مارگارت تالر سينگر ؛ طراح نظریة شستشوی مغزی و تعریف امنیتی فرقه ؛ و نويسنده كتاب «فرقه‌ها در ميان ما


Leave a comment

فرقه شناسی – از زبان ایلیا میم رام الله ـپیمان فتاحی – 1

فرقه شناسي و تحليل فرقه‌ها

گفت و شنودي با استاد ايليا «ميم» رام الله

1- دانشمندان اديان و مذاهب جديد نظرات مختلفي در بارۀ اركان اصلي يك فرقه دارند. بعضي از دانشمندان پايه‌هاي اصلي فرقه را در رهبري آن يا ساختار تشكيلاتي آن يا آرمانها و وعده‌هايي كه ترسيم مي‌كند مي‌دانند. نظر شما در اين باره چيست؟

اصول بسياري در علم تفكر و شيوه‌هاي متعددي در روش تفكر خلاق وجود دارند كه بيان مي‌كنند نظرات كليشه اي و ثابت براي مسائلي كه در باطن خود داراي متغيرهاي مختلف اند، درست نيست. مسائل حتي اگر هم ظاهراً مشابه هم باشند، الزاماً همانند هم نيستند و بدتر آنكه بعضي‌ها فكر مي‌كنند هر حلقه اي دايره است. همۀ انسانها، بشر هستند اما هيچ دو انساني مانند هم نيستند و صدها و چه بسا ميليونها تفاوت دارند …

آن دانشمندان لابد از ديدگاهي كه مي‌گويند درست مي‌گويند چون مي‌گوييد دانشمند هستند اما به نظر نمي‌آيد كه بتوان در بارۀ اركان اصلي فرقه با اين قاطعيت و جزميت چيزي گفت. آنها درست مي‌گويند اما آيا اين كامل است؟ بعضي فرقه‌ها هستند كه مركز ثقل آنها رهبر آنهاست و اگر اين رهبر كنار برود فرقه هم دچار انحلال مي‌شود اما فرقه‌هاي ديگري را مي‌توانيد ببينيد كه عامل حياتي آنها قرائتي است كه از دين دارند، يا كتابي است كه در دستشان است بنابراين در اين نوع فرقه‌هاي تاريخي ومعاصر مي‌بينيد كه با وجود از دنيا رفتن رهبر، فرقه هنوز وجود دارد و بسيار گسترده تر از گذشته شده است.[1] اما فرقه‌هايي هم بوده اند كه به محض ازدست دادن رهبر خود نابود شده اند چون اين تنها پيوندگاه آنها با تداوم در زمان بوده است. فرقه‌هاي زيادي را مي‌توان مثال زد كه حيات آنها وابسته به مناسك ديني آنهاست يا جنبۀ نفي آميزشان … نمي‌توان مانند بسياري از امور ديگر در اين باره حكم قطعي داد بلكه بايد پديدۀ مورد نظر را كاملاً مشاهده و بررسي كرد و سپس قلب تپندۀ فرقه رايافت. شما هر چيز كه بخواهيد بعنوان عامل اصلي حيات بگوييد مي‌توانيد در اينجا مثالهايي را بشنويد كه چيز متفاوتي را به شما نشان مي‌دهد.

2- رابطۀ فرقه و دين را چطور مي‌بينيد؟

فرقه‌ها از اديان زاييده شده اند و اين از ويژگي‌هاي دين است كه چون تفسير پذير است و داراي تفاسير متعدد و قرائت‌هاي مختلف است، بطور طبيعي ميداني را براي تولد فرقه‌ها پديد مي‌آورد. بنابراين اگر دين را يك درخت تصور كنيم فرقه‌ها و مذاهب شاخه‌هاي مختلف اين درخت هستند. اين اختصاص به دين خاصي ندارد. همۀ اديان داراي اين ويژگي هستند. اما بحث فرقه‌هاي انحرافي به شاخه اي مي‌ماند كه بر خلاف همۀ شاخه‌هاي درخت رشد كرده حتي ممكن است مستقيماً از ساقۀ درخت روييده باشد و وجود آن مي‌تواند براي درخت خطرناك باشد.

3- اطلاعات شما در بارۀ فرقه‌ها خيلي كامل و دقيق است. منابع مطالعاتي شما چيست؟

سال‌ها پيش ما مركز راهبردي بررسي جنبش‌هاي معنوي و فرقه‌ها را در كنار يازده مركز راهبردي ديگر داشتيم . با همكاري آن دوستان ما فرقه‌ها و جريانهاي معنوي را در جهان تقريباً بصورت حضوري و ملموس مشاهده وبررسي مي‌كرديم. با بعضي از رهبران آنها از نوجواني ارتباط داشتم وسالهاي بعد اين تماس را به واسطۀ بعضي از دوستاني كه در خود آن فرقه‌ها و جريانات بودند ادامه دادم … منبع ديگر ما دانش الگوشناسي است. فرقه‌ها، جنبش‌ها، انقلابها و اديان همگي داراي الگوهاي بنيادي هستند و با شناخت اين الگوها بخصوص با تطبيق سير زماني آنها، شناخت مشاهده اي و حضوري تر حاصل مي‌شود اما در اين زمينه كتاب خاصي را مطالعه نكرده ام.

 

4- در صحبت قبلی شما اشاره داشتید که در وضعیت موجود، فرقه‌های انحرافی زیرزمینی شده اند و زیرزمینی شدن به تثبیت بیشتر در زمان حالا و گسترش بیشتر در آینده منجر می شود. چه دلیلی وجود دارد که فرقه‌ها بعد از برخورد خشن و بعد از بسته شدن راههای تبلیغ شان، قویتر می شوند؟ ظاهر موضوع عکس این را نشان می دهد.

پدیده‌های اجتماعی به محض مواجه شدن با خشونت، زیرزمینی می شوند. عمیق تر شوید می بینید، ویژگی اندیشه‌ها هم همین است. به محض سرکوب، زیرزمینی می شوند. وقتی که تمایلات سرکوب شدند، خود را در جای دیگری نشان می دهند. فرقه‌های انحرافی هم بعنوان یک پدیده همین وضع را دارند. به محض آنکه احساس تهدید کنند زیرزمینی می شوند. اگر بوی برخورد خشن بیاید، فعالیت خود را به مناطق دور از دسترس تهدید کنندگان منتقل می کنند. عموماً و در تاریخ همینطور بوده و امروز هم همین است. اما دلیل قویتر شدن آنها. فرقه‌ها وقتی زیرزمینی شدند، کیفیت گرا می شوند. قوة محرکة آنها در کمیت گرایی، خود را در مسیر کیفیت گرایی کانالیزه می کند. چون امکان شعاردادن از آنها سلب شده، به شعور ورزی روی می آورند و بنابراین تثبیت شده و ریشه‌های آنها عمیق تر می شود. در این فعالیت زیرزمینی، سیستم ایمنی آنها و بنابراین تضمین طول حیات و عرض اندیشه‌هایشان بیشتر می شود. چون با خطر روبرو شده اند. هم این خطر را تدبیر می کنند و هم خطرات و احتمالات بعدی را. دچار دوراندیشی و تدبیر آینده می شوند. پس باز هم ریشه‌هایشان بزرگتر و گسترده تر خواهد شد. آنها چون دیگر نمی توانند به شکل مستقیم دیروز وارد عرصه شوند، پوشش می گیرند و تبدیل می شوند و در قالب لفافه‌های جدید و متنوع امروز در جامعه ظاهر می شوند. همین شکل پذیری‌های متعدد جدید، به گسترش آنها منجر خواهد شد. قبلاً آنها با یک گروه محدود در ارتباط بودند، کسانی که علائق مذهبی و معنوی داشتند. اما امروز آنها با مخاطبان مختلف روبرو هستند. مي‌بينيد يك رستوران است اما پوششی است برای یک فرقه. دکتر است اما مبلغ یک فرقه است. سیاستمدار و برنامه‌ریز است ولی هویت فرقه ای او بر هویت سیاستمدار بودن اش برتری دارد. این استتار در قالبهای متنوع یعنی پیوند آن فرقه، از ابعاد مختلف با جامعه. قبلاً که آشکار بود یک پیوند داشت. حالا دهها پیوند دارد و انحلال یا تغییر و اصلاح آن بارها سخت تر و پیچیده تر از گذشته است …

قبلاً می شد آن را ارزیابی کرد. بعنوان یک مسئله، شناسایی کرد، با آن در ارتباط بود و از طریق این ارتباط، شناختی حضوری و کارا بدست آورد. می شد با آن گفتگو کرد اما امروز او از دسترس تو خارج است. ارزیابی کردن حتی با اتکاء به پیشرفته ترین ابزارها و روش‌های امنیتی، آنطور که باید امکانپذیر نیست.

5- آينده فرقه‌ها را در ايران چطور مي‌بينيد؟

با شناخت گذشته مي‌شود حال را درك كرد. براي اينكه بدانيم حالا چه خبر است مي‌توانيم اين را از درك گذشته حاصل كنيم و براي آنكه بدانيم فردا چه مي‌شود كافي است امروز را درك كنيم. با تعيير امروز، فردا هم تغيير مي‌كند همانطور كه تغييرات گذشته، اوضاع امروز ما را دگرگون مي‌كنند. اين يكي از اصول كلي آينده پژوهي است. [2] در اين باره هم متفاوت است. براي آنكه بدانيم فرداي ايران از نظر پديده‌هاي نوظهور مذهبي و جنبش‌هاي معنوي يا فرقه‌ها چه خواهد بود بايد ببينيم امروز داريم چكار مي‌كنيم … اين بستگي به روش ما دارد. روشي كه در سي سال گذشته و حتي قبل از آن وجود داشته عملاً روشي مخرب است و قادر نيست مسائل جديد مربوط به دنياي جديد را حل كند.

ورود فرقه‌هاي جديد به ايران از حدود پانزده سال پيش آغاز شد، اجتناب ناپذير هم بود اما در اين پانزده سال ديده بانان فرهنگي كجا بودند؟ مسئولان امنيتي و مراكز مربوطه به چه كاري مهمتر از اين مشغول بودند؟ چه شد كه بعد از پانزده سال يكدفعه يادشان افتاد كه فرقه‌هاي جديد و جريانهاي معنوي يكي از پيچيده ترين مسائل جهان معاصر است. آنها وقتي يادشان افتاد كه بسياري از فرقه‌ها ريشه دوانده بودند، تثبيت شده بودند، الگوهاي تثبيت و گسترش را يافته بودند. وقتي يادشان افتاد كه بيماري همه جا را گرفته و در بسياري مزمن شده بود. هر مسئولي سعي داشت مسئول ديگر يا مسئولان و نهادها و دولتهاي قبلي را متهم كند. واكنش اين بود كه دريك شتابزدگي همه جا فرياد زدند كه مواظب باشيد فرقه‌ها حمله كرده اند. حداقل پانزده سال از اين تهاجم گسترده گذشته بود و پانزده سال بعد، مرزبانان اجتماعي و ديده بانان فرهنگي شيپورها را به صدا در آوردند. خود اين كار مخرب بود و براي فرقه‌هاي قدرتمند و ريشه دار به مائده اي آسماني شبيه بود. آنها مورد توجه جهان و رسانه‌هاي بين المللي قرار گرفتند و در بعضي از محاسبات و برنامه ريزي‌هاي قدرتهاي بزرگ محاسبه شدند …

مردمي‌كه نمي‌دانستند، دچار كنجكاوي شدند. بعد ديدند بعضي از اعضاء خانواده و فاميل خودشان در همين فرقه هستند و يك آشنا سازي طبيعي انجام شد. بعضي‌ها وحشت زده شدند و امنيت رواني خودشان را از دست دادند و اين خود فرصتي را فراهم كرد كه به بعضي از انديشه‌ها روي بياورند كه امتداد آنها در جريانات معنوي جديد است. ما گزارش‌هاي مفصلي را از اين بازخوردها داريم …

شايد روش نرم و نامحسوس و هنرمندانه كارايي بسيار بيشتري مي‌داشت…

الان همۀ فرقه‌ها دريك حالت واكسينۀ زماني اند. ويژگي زماني كه بر پايۀ اصل رواني هجوم عمل مي‌كند آنها را در حالت جنگي قرارداده، درِ قلعه‌ها بسته شده، آنها احساس مي‌كنند كه قرار است نابود شوند پس هر دستي را پس مي‌زنند. ناامني رواني آنها را به موضع گيري تخاصمي‌كشانده است و اين يكي از بدترين نتايج اين اعلام نابهنگام است. فرقه‌ها از همان لحظه اي كه برضد آنها اعلام جنگ شد طبق گزارشي كه ما داريم عموماً دچار تدابير چند لايۀ حفاظتي شدند. اغلب دچار تكثير شدند. منابع حياتي خود را جابجا كردند. موشك‌هاي فكري و فرهنگي خودرا به خارج از مرزها منتقل كردند…

فرض كنيم كه فرقه‌هاي انحرافي مثل ايدز باشند. پانزده سال پيش ويروس‌ها وارد شده اند. خيلي‌ها را مبتلا كرده اند، وارد يك نسل قبلي و بعدي هم شده اند. بعد جارچي‌ها در همه جا جار مي‌زنند: مردم ايدز آمده. اگر با همين روشي كه امروز مبناي كار است جلو برويم، اين را بر اساس ديدگاهها و اصول آينده پژوهي مي‌گويم، در آينده اي كه دور نيست ايران و سرزمين‌هاي اسلامي‌به فرقه زار مبدل مي‌شود.

ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین


[1] كتاب يكي از دو سخنگوست. ميزان الحكمه

[2] در ميزان الحكمه آمده: گذشته دنيا, براى خبر دادن از آينده آن كافى است . – همينطور يك ضرب المثل چيني هم مفهومي‌مشابه را بيان ميكند كه ميگويد: گذشته را بدانيد تا آينده را بدانيد.


Leave a comment

برچسب «فرقه رام الله» توسط روحانیت طالبانی به جمعیت ال یاسین

بررسي ديدگاه‌های ضد فرقه‌اي در ال‌ياسين

لازمه اثبات فرقه بودن داشتن يكسري از ويژگيها است، كه ابطال وجود اين ويژگيها در ال‌ياسين بخشي از دلايل فرقه نبودن آن را تشكيل ميدهد. اما دلايل فرقه نبودن ال‌ياسين به اين موارد محدود نيست. دسته ديگري از دلايلي كه بر رد اتهام فرقه بودن بر جمعيت ال‌ياسين دلالت دارد دارا بودن ويژگيهاي ضد فرقه ايست.

اينها ويژگيهايي هستند كه با رفتارهاي فرقه اي تناقض داشته و با وجود آنها در يك جمع خصايص فرقه اي در آن بوجود نميايند. اينها را عناصر ضد فرقه اي ميناميم.

نسبت اين عناصر با فرقه‌گرايي مثل آب و آتش يا نور و تاريكي ؛ يا ويروس و ضد ويروس است. وقتي كه نور هست تاريكي وجود ندارد و وجود تاريكي با نور قابل جمع نيست و وقتي هم اين ويژگي‌ها و مبناها در جمعي حاكم باشند ممكن نيست آن جمع فرقه باشد.

بر اساس دلايلي كه در اين متن ارائه ميشود، ما قائليم كه ال‌ياسين نه تنها فرقه نيست بلكه اصولا رفتارهاي ضدفرقه اي متعددي در آن وجود دارد كه مانع از تحول آن به فرقه ميشود.

از اين نظر ال‌ياسين الگويي از جمعيتي است كه تدابيري هوشمندانه در آن تعبيه شده كه دربرابر اين خطر (تبديل شدن به فرقه) مصون بماند.

 

1- نفي مستقيم فرقه بودن: يكي از عملكردهاي ضدفرقه‌اي ال‌ياسين «نفي مستقيم فرقه بودن» است. ايليا«م» مكرراً بطور صريح و تاكيدي فرقه بودن آموزشهاي خود را رد كرده است. اين عمل مانند نابودسازي هويت فرقه اي در يك جمع است كه يكي از مهمترين اركان فرقه‌هاست. بطور مثال در بخشي از سخنان او آمده:

«تعليماتي كه به شما داده ام درباره هيچ دين و فرقه‌اي نيست. يافتم و ديدم و آموختم و به شما تعليم دادم. اين نه درباره شريعت است نه طريقت.»

تشكيل فرقه تلاشي براي كسب هويتي مستقل است و لازمه هر فرقه اعلام نوعي جدايي طلبي و متمايز كردن خود از ساير اديان و عقايد است. بنابراين تاكيد بر اين هويت براي بنيانگذاران و رهروان فرقه‌ها ارزشي اساسي دارد.

از سويي اعلام هويت و سعي در تثبيت آن روشي براي رسميت بخشيدن به اين هويت است. لذا فرقه‌ها جدايي طلبند و جدايي خود را از ديگر عقايد و شعبه‌ها اعلام مي‌كنند تا به هويت خاصي كه براي خود و عقايد خود قائلند رسميت دهند. بنابراين اگر بنيانگذار و پيروان يك فرقه، «جدا بودن» و فرقه بودن خودشان را قبول نداشته باشند، نقض غرض كرده اند.

نكته ديگر اينكه استاد ايليا نه فقط ادعاي فرقه‌بودن نكرده و نه فقط اين ادعا را صريحا رد كرده، بلكه اصل و اساس فرقه‌گرايي را باطل اعلام نموده است. بطور مثال در يكي از بيانيه‌هاي منتشره بين مستقيماً به نقل از ايليا«م» آمده:

«فرقه‌گرايي باطل است و در دين خدا راه ندارد».

 و يا در اين سوال و جواب چنين ديدگاهي بوضوح ديده ميشود :

س – آيا شما گرايش به فرقه خاصي داريد؟ به نظر شما کدام فرقه‌ها به نسبت بقيه صحيح تر و قابل قبول هستند؟

ج – مطابق كلام خداوند، فرقه‌گرايي و متفرق شدن در دين خدا باطل است. از كسي كه فرقه‌گرايي را باطل و مردود اعلام مي‌كند و آنرا به انجام مي‌رساند همانطور كه رسانده است، چگونه مي‌توان انتظار داشت كه به فرقه‌گرايي آلوده شود؟ حقيقت نيازي به فرقه‌سازي ندارد…

«مُنيبينَ اِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ اَقيموُا الصَّلوةَ وَ لاتَكوُنُوا مَنَ المُشْرِكينَ. مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ کَانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِمَالَدَيْهِمْ فَرِحُونَ.».

به او بازگرديد، از او بترسيد و نماز بگزاريد و از مشركان نباشيد. از آنان نباشيد كه دين خود را پاره پاره كردند و فرقه فرقه شدند و هر فرقه‏اي به هر چه داشت دلخوش بود.

 

2- آموزش انديشه‌هاي ضد فرقه اي: مقوله ديگر كه در ال‌ياسين ديده ميشود اين است كه استاد ضمن آموزشهاي خود ديدگاهها و بينش‌هاي ضد فرقه اي را به شاگردان خود تعليم داده است.

بطور مثال تاكيد بر جوهر مشترك اديان، نگاه پلورال به حقانيت اديان، انحصاري ندانستن رستگاري براي جمع يا نژاد يا فرقه اي خاص از جمله ديدگاههاي ضدفرقه اي و ضد جدايي طلبانه ايست كه او بر آن تاكيد داشته است.

 

3- ايجاد رشد و استقلال فكري در شاگردان: رهبران فرقه‌هامي‌خواهند هر چه بيشتر كنترل اعمال هواداران خود را بدست بگيرند، و به همين دليل سعي ميكنند آنها را (خصوصا از نظر ذهني) هر چه بيشتر به خود وابسته كنند.

برخي از فرقه‌ها با ترويج عقل‌گريزي و نفي لزوم بكارگيري تفكر براي حل مسائل زندگي، هواداران خود را در حالتي از وابستگي ذهني نگه ميدارند تا جايي كه مريد براي حل مسائل مهم زندگي خود به نوعي به فرد مركزي در فرقه محتاج باشد. بنابراين هرگونه آموزشي كه اعضا را به سمت استقلال و توانمندي فكري و شخصيتي سوق دهد، نوعي آموزش ضدفرقه‌ محسوب مي‌شود.

اما گرايش همه آموزشها در ال‌ياسين رساندن افراد به استقلال و رشد فكري و آموزش تفكر و تحليل و حل مسائل بوده اشت.

اعضاي ال‌ياسين تاكيدات استاد ايليا«م» درباره اموختن تفكر را ميدانند و به ان عمل ميكنند و اين روند به جرياني در اعضا تبديل شده كه نتيجه آن قدرت عمل و استقلال راي و برخورد عقلاني با مسائل است. اين در حالي است كه ما در فرقه‌ها شاهد عكس اين رفتار و روند وابسته سازي فكري اعضا به رهبران فرقه‌ها هستيم. از اين نظر مي‌توان گفت كه عملكرد ال‌ياسين يك عملكرد ضد فرقه ايست كه در تضاد شديدي با فضاي حاكم بر فرقه‌هاست.

 

4- تاكيد بر پيامبران و امامان بعنوان الگو: هر فرقه براي تثبيت هويت و استقلال خود نيازمند ارائه الگوهاي رفتاري درون فرقه‌اي براي خود است. به همين دليل بنيانگذاران هر فرقه خود يا نزديكانشان را بعنوان الگوي شاخص براي پيروان خود معرفي ميكنند.

اما ايليا«م» خود را الگوي شاگردان نميداند بلكه پيامبر (ص) و امامان (ع) و خصوصا حضرت علي (ع) را بعنوان الگوي مناسب معرفي كرده و شاگردان را به پيروي از اين الگو دعوت ميكند. او اين معنا را در شعار «شيعه علي، مانند علي» خلاصه كرده و به شاگردانش آموخته.

اين ديدگاه را بطور واضحي در كتاب جريان هدايت الهي مي‌توان يافت: «من راهنما و معلّم آنان {شاگردان} هستم نه الگويشان. الگوي آنان پيامبران و امامان هستند.»[1]

اين در حالي است كه در ال‌ياسين پذيرش و آمادگي براي اينكه ايشان خودشان را بعنوان يك الگو معرفي كنند بسيار زياد بود. از سويي بسياري از طيفهاي ال‌ياسين ديدگاههاي مذهبي نداشتند و اين گفته براي آنان ديدگاهي دافع بودكه با اينحال واقعيت داشت و مورد تاكيد بود.

 

5- تاكيد بر قرآن بعنوان محك حقانيت انديشه‌ها: انسان امروز در محاصره انواع انديشه‌هاي گوناگون قرار دارد و هر روزي انديشه و عقيده‌اي از گوشه‌اي از جهان مطرح مي‌شود. انسان بايد در اين ميان حق را از باطل تشخيص دهد. در اينجا اين سئوال مطرح مي‌شود كه اين انديشه‌ها را با كدام ميزان و محك بايد آزمود تا به درستي يا نادرستي‌شان واقف شد؟

فرقه‌ها جوابهاي خاص و انحصاري را به اين سئوالات مي‌دهند كه نشان دهنده نقطه نظرات مختص آن فرقه است. اما در ال‌ياسين بنابر تاكيد ايليا ميم اين مبنا رجوع به قرآن و احاديث معتبر بوده است. از نظر ايليا محك ومعيار قبول كردن يا مردود شمردن عقايد و آرايي كه امروزي در جهان تحت عناوين گوناگون مطرح مي‌شود يك راه اساسي دارد و آن اين است كه ببينيم اين عقايد با قرآن هماهنگي دارد و بررسي كنيم كه در احاديث معتبر تاييدات يا نشانه‌هايي بر تاييد آنها يافت مي‌گردد يا خير؟

اين ديدگاه چنان در ال‌ياسين بنيادي بود كه شاگردان به مرور روزانه قران در صبح و شب سفارش شده بودند و اكثر شاگردان هم اين توصيه را انجام ميدادند. بطوريكه بعد از مدتي كساني كه در عمرشان يك بار هم قرآن را نخوانده بودند چندين بار قرآن را ختم كرده بودند. تشويق اعضا به انجام تحقيقات قرآني هم از مصاديق ديگر تاكيد ايشان بر قرآن است.

 

6- انتخاب آزاد : محدود كردن آزاديهاي فردي يكي از ابعاد فرقه‌ها به شمار ميرود. از محدود كردن ارتباطات و علائق گرفته تا انتخاب همسر، شغل، دوستان.

محدود كردن امكان انتخاب نوعي اسارت رواني و از رفتارهاي فرقه‌اي است و در مقابل آن احترام به انتخاب اعضا يك رفتار ضدفرقه اي محسوب ميشود.

اما در ال‌ياسين انچه كه از استاد اموختيم نه محدود كردن زندگي و انتخابها بلكه گسترده كردن ان و مواجهه با ابعاد جديد زندگي بود. همه در انتخاب شيوه زندگي ازاد بودند و حتي الزام يا تضمين خاصي براي رعايت تعليمات استاد از ديگران گرفته نميشد. اما اعضا بطور خودجوش و غير سازمان يافته اي درباره تعليمات استاد غيرتمند بودند و همديگر را به رعايت تعليمات ياداور ميشدند.

در ال‌ياسين آزادي كامل براي همه وجود داشت و هيچوقت ما نشنيديم و نديديم كه حتي كسي در صحبتهاي درگوشي اش هم حرفي از محدود سازي انتخاب آزاد بزند يا مصداقي را بيان كند.

انتخاب شيوه زندگي، امكان انتخاب بهره‌گيري از فرصتهاي تحصيلي، شغلي و… مانند همه افراد انساني ديگر براي اعضاي جمعيت ال‌ياسين هم وجود دارد. در واقع آموزش‌هاي ايليا«م» نه تنها اين امكان را براي كسي محدود نكرده، بلكه بواسطه رشد ديدگاهها و تفكر افراد امكان انتخاب هر چه بهتر را براي شاگردان ممكن كرده است.

 

7- نظر خواهي از مراجع ديني: همانطور كه ميدانيم طيف گسترده اي از پيروان استاد ايليا «ميم» در ايران شيعيان اثني عشري هستند. كساني كه با وجود تدين به دين و مذهب مشخص، تعليمات استاد را بعنوان تعليمات روشنگر و تعالي بخش تشخيص داده‌اند.

نمايندگاني از اين طيف بنا بر توصيه استاد در مقاطع گوناگون با مراجع محترم شيعه بطور حضوري صحبت كرده و نظرات آنان را درباره استاد و تعليمات او خواستار شده‌اند.

گذشته از اينكه هيچكدام از اين مراجع محترم نظري مبني بر فرقه اي بودن تعليمات ايشان بيان نكرده اند، نفس همين كار يعني نظر خواهي از مراجع تقليد، نشانه يك رفتار ضد فرقه اي است.

براستي كدام رهبر فرقه است كه شاگردانش را در رفتن نزد مراجع تقليد و كسب نظر آزاد بگذارد و اگر اين اتفاق افتاد با آنها برخورد نكند؟ در حالي كه ما در فرقه جريان بسته و محدود شده اطلاعات را شاهديم، در ال‌ياسين رفتاري معكوس آن را شاهد بوده‌ايم.

 

در جمع بندي بايد گفت كه ممكن نيست كه در جمعي اين تعداد عناصر بنيادي ضدفرقه اي وجود داشته باشد و آن جمع را بتوان فرقه ناميد.

برچسب ها:ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,


9 ايليا«م»


Leave a comment

فرقه رام الله برچسبی دروغین برای تخریب جمعیت فرهنگی- معنوی ال یاسین و ضد فرقه رام الله است

رد فرقه گرايي ال‌ياسين از ديدگاه فرقه‌هاي مذهبي

غير از ديدگاهي كه سينگر درباره فرقه بودن در تئوري خود ارائه داده است، ديدگاههاي ديگري هم هستند كه تعاريف ديگري از فرقه گرايي ارائه داده اند.

يكي از اين ديدگاهها همان ديدگاه اصلي است كه فرقه‌ها را همان انشعابات در دين ميداند. بر اساس اين ديدگاه اديان داراي فرقه‌هايي هستند كه با گذشت زمان و ايجاد تفاسير جديدي كه با تفسير اوليه از دين فاصله داشته اند (به دلايل گوناگون) از آن منشعب شده اند.

به اين ترتيب فرقه‌هايي ايجاد شده و پيرواني يافته و بعد از مدتي به ميزاني از گستردگي رسيده اند كه در كنار دين اصلي جاي مطرح شدن را يافته اند.

براي بررسي اينكه چرا ال‌ياسين يك فرقه به معناي مذهبي نيست، از ويژگيهاي ذكر شده درباره فرقه‌هاي مذهبي استفاده كرديم كه در مقاله «بررسي جامعه‌شناختي فرقه‌گرايي مذهبي و تأثيرآن بر نظم و ثبات سياسي»، نوشته ابراهيم حاجياني برشمرده شده بود.

***

الف) فرقه انشعاب و انحراف از سازمان مذهبي مسلط جامعه است. فرقه از جامعة بزرگتر جدا و با مذهب رسمي‌موجود، مخالف و ناسازگار است.[1]

اين ويژگي به چند دليل در ال‌ياسين مصداق ندارد. اول اينكه اصولا ال‌ياسين ارائه كننده يك ديدگاه مذهبي نيست. بعبارتي هيچ نو آوري در شريعت انجام نداده و از نظر ديني اكثريت ال‌ياسين جزو جامعه ديني كشور يعني شيعيان اثني عشري هستند.

دوم اينكه اين واقعيت كه در ال‌ياسين هيچكس به تغيير آيين و مذهب خود تشويق نشده دليل ديگري بر فرقه نبودن ال‌ياسين است. تاييد كننده اين نظر انست كه در ال‌ياسين از مذاهب اقليت هم عضويت دارند و از اين جامعه طرد نشده اند و نيز در پي عضويتشان مجبور به ترك دين و فرقه خود نشده اند.

ديگر اينكه اكثر ال‌ياسين افرادي هستند كه به دين خود وفادارند و در پي عضويت در ال‌ياسين نه تنها از دين خود روي گردان نشده اند بلكه به جدي تر گرفتن ديدگاههاي ديني خود ترغيب گشته‌اند.

ب ) در فرقه‌ها، رياضت‌جويي رايج است و اين امر به تدريج تعلقات دنيوي را در بين اعضا حاكم مي‌كند. چون در اثر رياضت‌جويي، امنيت مالي بهتري به وجود مي‌آيد.[2]

در ال‌ياسين هرگز رياضت كشي تشويق يا تبليغ نشده است. بلكه استفاده معقولانه از نعمت زندگي مادي را در مسير تكامل روحي افراد را روش برگزيده و توصيه كرده است. تاييد كننده و مصداق اين معنا آن است كه بخش قابل توجهي از آموزشهايي كه در ال‌ياسين به اعضا داده شده است آموزشهايي است كه مستقيما به حل بهتر مسائل زندگي مادي مي‌انجامد. آموزشهايي مانند تفكر، مديريت، ازدواج، تغذيه و … كه هر كدام كتب و مقالات متعددي در اين باره در نشريات مرتبط با ال‌ياسين آمده است. مثلا نشريه‌هاي حركت دهندگان بطور تخصصي مباحث مربوط به تفكر و مديريت را دنبال ميكرد و نشريه هنرهاي زيستن به مباحثي مانند تغذيه و ديگر مسائل زندگي روزمره، و نشريه علم موفقيت به مواردي مانند ازدواج و ارتباطات انساني ميپرداختند.

همينطور كتب متعددي در باره اين زمينه‌ها از تعليمات استاد ايليا رام ا… چاپ و منتشر شده كه هم حاوي آخرين نظريات و تحقيقات درباره اين مسائل اند و هم حاوي نقطه نظرات استاد در آن زمينه هستند. با اين وصف و با اين حجم توجه به مسائل زندگي چطور مي‌توان ال‌ياسين را رياضت پيشه دانست؟

 

ج ) فرقه‌ها تماميت‌گرا هستند و با ساير گروه‌هاي مذهبي مخالفند. آنها تمايلي به رواداري و همزيستي با ديگران ندارند و خصوصياتي نظير آشتي‌جويي و تطبيق با شرايط، از شناسه‌هاي آنها نيست.[3]

استاد رام الله نه تنها تماميت گرا نيست، بلكه يكي از اتهامات ايشان اين است كه به حقانيت نسبي اديان الهي باور داشته و داراي ديدگاهي پلورال در موضوع حقانيت اديان الهي است. بطور مثال در فرازي از كتاب آفتاب و سايه‌ها نوشته آقاي م.فعالي در باره موضوع پلوراليسم از استاد رام الله چنين انتقاد كرده: «او همچنين با تاييد برابري اديان، پلوراليسم ديني را تاييد كرد و انحصار حقانيت را از اسلام ستاند و در ميان تمام اديان از جمله ايين يهود و ايين مسيحيت كه قطعا تحريف شده اند تقسيم كرد.»[4]

اگر از اين نكته كه حقانيت اديان مسيحي و يهودي از تصريحات قران است بگذريم، بايد گفت همانطور كه در متن فوق واضح است، ويژگي تماميت گرا و مخالفت با گروههاي مذهبي ديگر در بيانات منتقدين استاد بيشتر ديده ميشود.

 

د ) فرقه‌ها، متعصب و بر درستي عقايد خود مصراند. بنابراين، خود را درست آئيندانسته و مدعي انحصار در كشف حقيقت هستند.[5]

استاد ايليا و شاگردان ايشان در ال‌ياسين با وجود اينكه به درستي عقايد خود را بنابر شناخت و دلايل معرفتي باور دارند، اما مدعي انحصار در كشف حقيقت نيستند. ضمن انكه استاد ايليا خود را بنيانگذار يك دين يا مذهب جديد نميداند و اموزشهاي ايشان هم هيچ تشابهي با اموزه‌هاي ديني ندارد.

 

هـ ) عضويت در فرقه – حداقل در نسل اول- داوطلبانه و اختياري است و منوط به كسب بعضي فضايل، آگاهي از آموزه فرقه و يا گرايش به نوعي خاصي از تجربه مذهبي است. فرقه هر كسي را در درون خود نمي‌پذيرد و رويه‌هاي خاصي براي اخراج اعضا دارد.

اين ويژگي خود در حقيقت دو ويژگي است. يكي عضويت داوطلبانه و اختياري و ديگري داشتن رويه خاص براي ورود يا خروج اعضا.

درباره ال‌ياسين بايد گفت كه عضويت در ال‌ياسين اختياري بوده و اگر اين ويژگي فرقه‌ها باشد ال‌ياسين از اين ويژگي برخوردار بوده است. اما واقعيت اين است كه اين ويژگي منحصر به فرقه‌ها نيست و بسياري از گروهها و انجمنها و ان جي او‌ها عضويت اختياري و داوطلبانه دارند.

اما درباره رويه خاص براي ورود (مثل مراسم تشرف) و خروج اعضا چنين چيزي در ال‌ياسين وجود نداشته است و مويد آن هم صدها نفري هستند كه تنها با يك تماس تلفني و حتي بدون پرداخت هيچ شهريه يا معادل شهريه اي وارد جلسات ال‌ياسين شده اند و بسياري افرادي كه بنا به دلايل شخصي و بدون هيچ رويه خاصي از عضويت جمعيت ال‌ياسين خارج شده اند.

 

و ) رهبران فرقه معمولاً از رهبران رده پائين سازمان مذهبي (رسمي) بوده‌اند كه اينك درصدد دستيابي به رده‌هاي بالاتري از اقتدار معنوي هستند.[6]

استاد ايليا هرگز در هيچ رده اي از سازمانهاي مذهبي نبوده اند و سابقه ايشان نشان ميدهد كه اصولا فاقد تحصيلات مذهبي هستند.

خود ايشان به كرات با اشاره به تفاوت ماهيت آموزشهايشان با آموزشهاي ديني و مذهبي اين معنا را تاكيد كرده اند. بطور مثال در يكي از گفت و شنودهايشان اينطور تصريح كرده اند:

س – آيا تعليمات شما نوعي دين و مذهب است؟

 ج – نه اينطور نيست.

 س – آيا اين تعليمات مكتب عرفاني جديدي است؟

 ج – نه اينطور نيست.

 س – اين مكتب يا حركت كه نه شريعت است و نه طريقت، پس چيست؟

 ج – هنر زندگي متعالي، آشكاري حقيقت است.

 س – آيا شما امام يا پيامبريد؟

 ج – نه اينطور نيست.

 س – آيا فقيه و روحاني هستيد؟

 ج – نه اينطور نيست. [7]

ز ) فرقه‌ها خود را حافظ تعاليم و اصول اوليه‌اي مي‌دانند كه به نظر اعضا، سازمان رسمي‌مذهب، آنها را سست يا رها كرده است.

استاد ايليا خود را حافظ تعاليم و اصول سازمان مذهبي خاصي نميدانند. بلكه ايشان احياي روح دينداري را كه در همه مذاهب يكي است و آن عشق و تسليم به خداوند است را تاكيد ميكنند.

اگر در اينجا منظور از تعاليم و اصول اوليه آن اصول شريعت باشد (كه غالبا اينطور است) اين موضوع به هيچ وجه درباره ايشان صدق نميكند.

اما اگر منظور از اين اصول روح و باطن دين باشد، اين موضوع درباره همه معلمين معنوي، اكثر مصلحان اجتماعي، و همه بزرگان عرفان در جايجاي جهان مصداق پيدا ميكند. در حاليكه نمي‌توان به اين طيف وسيع از بزرگان فرقه ساز نام نهاد. نكته ديگر اينكه ريشه تعاليم استاد رام الله دين و مذهب نيست. خود او درباره ريشه تعليمات خود گفته: «تعليماتي كه به شما داده ام درباره هيچ دين و فرقه‌اي نيست. يافتم و ديدم و آموختم و به شما تعليم دادم. اين نه درباره شريعت است نه طريقت.»

جمع بندي:

همانطور كه پيداست جمعيت ال‌ياسين بيش از نود و پنج درصد ويژگيهاي معرفي شده براي فرقه‌هاي مذهبي را ندارد. البته براي رسيدن به اين نتيجه كه ال‌ياسين يك فرقه مذهبي نيست تنها يك مشاهده اين جمعيت و حركتها و تعليمات ايشان كفايت ميكند. اما از آنجا كه ما بنا را بر بررسي جز به جز دراين باره گذاشته بوديم تك تك مولفه را ذكر كرديم.

برچسب ها:ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین


[1] «بررسي جامعه‌شناختي فرقه‌گرايي مذهبي و تأثيرآن بر نظم و ثبات سياسي»، نوشته ابراهيم حاجياني

[2] همان

[3] همان

[4] آفتاب و سايه‌ها . محمد تقي فعالي. ص 166

[5] «بررسي جامعه‌شناختي فرقه‌گرايي مذهبي و تأثيرآن بر نظم و ثبات سياسي»، نوشته ابراهيم حاجياني

[6] همان

[7] كتاب جريان هدايت الهي