با الهام از آیه «بسم الله الرحمن الرحیم»
(قسمت سوم)
این یکی از اساسیترین درسهای خداوند است که کارها را با نام خداوند آغاز کنید. اگر کاری به واقع به اسم خدا شروع شود، فارغ از نتیجه آن، این حرکتی است به سوی رستگاری و تعالی انسان…
و این مسلم است و بر اساس کلام خداست که آنچه به نام خداوند خواسته شود، به تحقق میرسد. خواستهای که به نام خداست همان دعاست. درخواستی است که به آفریدگار عرضه میشود، حتی اگر مستقیماً و آشکارا از خداوند طلب نشود.
خداوند زنده میفرماید: «بخوانید مرا تا پاسختان دهم».
این همان معناست که اگر چیزی را به نام خداوند بخواهید، مستجاب میشود. این از وعدههای مکرر و مؤکّد پروردگار است و آن را تقریباً به همه انبیاء خود متذکر شده است.
اما واقعیت عینی و تجربه مردم جهان این است که آنها به ندرت توانستهاند چنین وعدهای را شاهد باشند. در این زمان هم، اگر همة مردم این دنیا چیزها را از خدا و به نام خدا بخواهند، انتظار واقعی این است که احتمالاً دعای تعداد بسیار اندکی از آنان مستجاب خواهد شد.
مسئله چیست؟ مشکل کجاست؟ آیا تناقضی در کار است؟ اشکال در کار انسان است یا در کار آنکه از هر نقص و ناتوانی و ناراستی مبراست؟…
مسئله این است که انسان عموماً نام خدا را به کار نبرده است و الاّ کار او همیشه شاهکار میبود. او واقعاً به اسم خدا نخواسته است، زیرا در این صورت دعایش همیشه مستجاب بود. انسان غالباً بر اثر توجه به ظاهر، از باطن غافل شده و مغز و هسته را فدای پوستة آن نموده است. در طول تاریخ، هر گاه او بیش از اندازه به قال مشغول شده، از حال محروم شده. بیان اسم خدا هم همینطور بوده. به همین دلیل مردم این دنیا عموماًٌ نتوانستهاند قفلهای انسان و جهان را به آن بگشایند. اما همان اندکی که از طریق اسم خدا قفلگشایی کردهاند و کارهای بزرگ را به انجام رساندهاند و عظمت و قدرت خدا را آشکار کردهاند، سندهای محکمی از به تحقق رسیدن وعده پروردگارند…
باطن «ادعونی استجب لکم» چیست؟ معنای «کارها را به نام خداوند شروع کنید» چیست؟
به نام خدا، یعنی فقط به اسم خدا نه جز خدا. خداوند شریک ندارد و شریک هم نمیپذیرد، بنابراین وقتی که خوانده میشود، اگر اسم او آلوده به شرک باشد، او به دعای دعاکننده توجه نمیکند. به نام خدا یعنی فقط از خدا، فقط برای خدا و فقط به اتکاء خدا بخواه. پس اگر قدرت موهوم دیگری در نظر تو بود، اگر جز خدا اتکاء دیگری داشتی، به نام خدا نخواستهای، پس کار تو شاهکار نیست و دعای تو مستجاب نمیشود. وقتی میگویی به نام خدا، باید منکر هر نیرو و حرکتی جز آنچه از خداست باشی. یعنی حال تو «لا حول و لا قوّه الاّ بالله» باشد. وقتی گفتی «بسم الله»، این در صورتی کارسازی میکند که درون آن پر از توحید و یگانگی باشد، در آن «لا اله الا الله» نهفته باشد. اگر تو قائل به این بودی که در عرض خواست خداوند، خواست انسان هم به انجام میرسد، دعای تو از استجابت به دور است. این شرکآمیز است و با «به نام خدا»، تناقض دارد. وقتی در کنار پروردگار متعال، چیزی قرار دادی یا با وجود اراده و قدرت او، قائل به خواست و نیروی دیگری هم بودی، دعای تو اینطور ترجمه میشود: به نام خدا و به نام این و به نام آن.
وقتی از پادشاهی بزرگ اینطور خواستی که ای پادشاه، من از شما و از سرباز شما و از خدمتکار شما میخواهم برایم چنین کنید، تو اساساً از پادشاه نخواستهای، چون اگر پادشاه رامیشناختی اینچنین توهینآمیز او را خطاب نمیکردی. در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که پادشاه به جای آنکه خوشحال شود، ناراحت شده باشد. چگونه میتوان پادشاه را همسطح و برابر سرباز و خدمتگزار او گرفت و اینطور خطاب کرد. به احتمال قوی پادشاه دانا، در برابر چنین درخواستی تو را به همان سرباز و خدمتکار واگذار خواهد کرد و میگوید: «برو از همانها بخواه، زیرا من یکتا و یگانهام و شریکی ندارم. در برابر قدرت من هیچ قدرت و مقاومتی وجود ندارد. اگر چیزی بخواهم، به انجام میرسد و احدی قادر نیست خواسته مرا تغییر دهد یا در برابر آنچه میخواهم چیز دیگری بخواهد».
«بسم الله»؛ به نام خدا، یعنی نه به نام هیچ کس جز خداوند زنده و حاضر. یعنی به نام یکی. به اسم «الله» ای که احد است، «قل هو الله احد». به نام یکی، نه به نام دو و سه و چند. به نام خدا، یعنی به نام «الله» نه به نام فرزند و همسر و دوستان؛ نه به نام مقامات و قدرتمندان، نه به نام این و آن، فقط به اسم خدا. چنین «بسم الله» ای قادر است جهان را دگرگون کند، تحول بیافریند و کیمیاگری کند. اگر، هم قدرت خدا در نظر تو باشد و هم نیروی زَر و هم زور زورمندان، تو دیگر نباید بگویی به نام خدا؛ چه بسا اینطور به پروردگارت توهین کرده باشی.
به نام خدا یعنی به نام یگانه حق، پس یعنی نه به نام پول و دروغ، نه به اسم انسان و نه به اسم جهان، تنها به اسم آفریدگار جهان. «بسم الله»، یعنی به نام خداوندی که همه چیز تسلیم و مسخّر اوست و وقتی تو این را گفتی نباید از کسی جز خدا بترسی، نباید جز به او امید داشته باشی و انتظارت متوجه جز او باشد. اگر اینچنین گفتی به نام خدا، کلام تو دعا خواهد شد و دعای تو فیالحال مستجاب میشود. اگر صادقانه گفتی «بسم الله»، کلام تو از قدرت الهی پر خواهد شد و چه چیزی است که بتواند در برابر چنین کلامی مقاومت کند. کدام خواسته است که با چنین قدرتی به تحقق نرسد و کدام انسان است که از این راه تعالی نیابد و رستگار نشود. اسمی که اینطور بیان شود رمز ارتباط با خداست و اگر رابطه انسان با پروردگارش برقرار شود، وقوع هر اتفاقی امکانپذیر است. اسم خدا مانند دست خداست، «یدالله» است. اگر کسی دستش به خدا برسد، اگر دست کسی در دست خدا باشد، او برخوردار از قدرت خلاق و آفریننده خدا خواهد شد. چنین دستی به اذن خداوند قادر به هر کاری است، زیرا برخوردار از قدرت نامحدود الهیست.
برگرفته از كتاب تعالیم حق (الاهیسم) ـ اثر ایلیا «میم»
(انتشار اول در كتاب «تفاسیر بسم الله الرحمن الرحیم و معانی آن از دیدگاههای مختلف»)