جمعیت ال یاسین هرگز فرقه نبوده و نیست

این وبلاگ توسط یکی از شاگردان استاد ایلیا میم رام الله اداره می شود


Leave a comment

نگاهي به تئوري كنترل ذهن يا شستشوي مغزي درفرقه‌ها

استناد به تئوري شستشوي مغزي يا «اقناع اجباري» و كتاب مارگارت سينگر (مطرح كننده اصلي اين نظريه) و چند نفري كه تئوريهاي مشابهي را ارائه كردند (مثل سايت ديده‌بان فرقه) جهت كنترل و مهار فرقه‌ها در برخي از كشورهاي اسلامي‌هنوز مبناي عمل قرار مي‌گيرد.[1]

سينگر و همكارانش براي اولين بار مطرح كردند كه تدابير خاص عضوگيري و اعمال معنوي گروهها (استفاده از مراقبه، آواز، سرودهاي مذهبي يا مانترا و مانند آن)، اراده و اختيار اعضا را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهند و باعث مي‌شوند آنها در كيش‌ها بمانند و به تصميمات بهتر پشت پا بزنند. اما سئوال اين است كه انتخاب اين تئوري، مبناي علمي‌و كارامد براي اين برخورد با فرقه‌ها مي‌تواند باشد ؟ در اين مقاله نگاه كوتاهي به سابقه و كارايي اين تئوري از زبان كارشناسان خواهيم داشت.

****

مهمترين ركن اين نظريه‌ها، تئوري شستشوي مغزي يا كنترل فكر است. ايده شستشوي مغزي، بعد از انقلاب مائوئيستي پيدا شد و توسط روزنامه نگاري به نام «ادوارد‌هانتر» كه از حقوق بگيران سيا بود وارد بحثهاي عمومي‌شد. پس از آن مارگارت سينگر و چند نفر ديگر با مبنا قرار دادن اين ايده، از آن بعنوان ابزاري براي حمله به اديان جديد يا آنچه كه توسط آنها فرقه‌ها ناميده ميشد قرار گرفت.

اما همين ريشه يابي اين سئوال را پيش مي‌آورد كه چرا بايد يك تئوري اولين بار از طريق كسي كه از عاملان سازمان سيا بوده مطرح شود؟ شواهد نشان ميدهد كه ممكن است سيا با مطرح كردن اين نظريه قصد داشته كه طرحي امنيتي (و نه علمي) را در آمريكا پياده كند و از اين نظريه بعنوان بستر آن استفاده كرده باشد.

اما از نظر وجهه علمي‌اين نظريه بهتر است از زبان يك كارشناس ديگر موضوع را بررسي كنيم. دكتر گوردون ملتون مدير مؤسسه‌ مطالعه‌ اديان‌ آمريكا در سانتابار بارا، كاليفرنيا در باره نظريه شستشوي مغزي ميگويد:

در پايان دهه 1970 مخالفين اديان جديد با نظريه شست‏وشوى مغزى همگام شدند، فرضيه‏اى كه اعلام مى‏داشت اديان جديد اصولا براى جذب هوادار، مردم را اغوا مى‏كنند و آنها را به طورى درگير فرايند كنترل ذهن مى‏نمايند كه اختيار ملحق شدن، مشاركت‏با ترك گروه را از آنها سلب مى‏نمايند . طى اوايل و ميانه دهه 1980 نظريه شست‏وشوى مغزى از همه طرف؛ از فلسفه حقوق گرفته تا مطالعات دين پژوهى، از روانشناسى تا مطالعات جامعه شناختى مورد توجه قرار گرفت . در ابتدا اين نظريه به خاطر اين‏كه در ظاهر توضيحى قابل قبول در توجيه شور و هيجان و دلدادگى كه ما در برخى اديان جديد با آن‏ها مواجه هستيم! ارائه مى‏كرد، جذاب بود . اما براى هر پديده‏اى كه اين نظريه ظاهرا توضيحى ارائه مى‏كرد دليل قانع كننده‏اى نداشت .

براى نمونه، الگوى شست‏وشوى مغزى تصويرى كه از اديان جديد ارائه مى‏كند اغلب به شكل محيط زندان است كه افراد را در چنگ خود اسير ساخته و اجازه رهايى و فرار به آنها نمى‏دهد . اما وقتى اين گروه‏ها حتى آنهايى كه بحث‏انگيز بوده‏اند را به طور وسيع در نظر مى‏گيريم درمى‏يابيم كه حد و مرزهايى كه ترسيم كرده‏اند كاملا نفوذپذيرند . تنها تعداد اندكى از تمامى كسانى كه با گروه در تماسند در مراسم گروه حاضر مى‏شوند و تعداد ملحق شوندگان حتى از اين تعداد نيز كمتر است . نيمى از كسانى به اين گروه‏ها مى‏پيوندند بدون هر گونه مداخله بيرونى آنها را ترك مى‏كنند .

اين در ظاهر به يك پيش فرض «علمى‏» شبيه است اما در عمل فاقد كارايى يك نظريه علمى است . همان‏گونه كه بيست‏سال قبل زمانى كه نظريه شست‏وشوى مغزى رد شد، كار درستى بود اينك نيز بخش‏هاى باقيمانده اين نظريه از ارائه هر گونه اطلاعات تجربى و آزمايش‏پذير براى وقوع شست‏وشوى مغزى ناتوان است، اگر چه اين‏جا جاى طرح مجدد نزاع شست‏وشوى مغزى نيست اما بايد متذكر شويم كه اواسط دهه 1980 ما نظريه شست‏وشوى مغزى را رد كرديم; مستندات اين واقعيت در بسيارى از اسنادى كه از سوى مجامع آكادميك كه بيشتر دلمشغول اين بحث‏بوده‏اند، وجود دارد متعاقب آن دادگاه‏ها نيز اين نظريه را رد كردند . ره‏آورد آن انكار اوليه آن بود كه در طى 15 سال گذشته مطالعات اديان جديد از آن بحث گذشت و بدون اين‏كه اشاره‏اى به نظريه‏هاى شست‏وشوى مغزى داشته باشد، كارش را ادامه داد . دوم اين‏كه از نظر قانونى نيز دادگاه بر ضد اعمال فن بازپرورى حكم صادر كرده‏اند. فن بازپروري، تاكتيكي فراقانوني مبني بر ربودن فردي از افراد يك گروه و قرار دادن وي در تحت فشار شديد رواني براي تبري‌جستن از گروه بود. اين فن روندي اجباري (غيرداوطلبانه) بود كه به گفته دكتر ملتون «مراقبتى بود كه از خود مريضى بدتر است

اين واقعياتي بود درباره نظريه اي كه امروز ديگر اثر چنداني از آن در جهان علمي‌باقي نمانده و تنها طرفداران محدودي كه قدرت دفاع از اين نظريه را هم ندارند، به آن معتقدند.

اكنون روشن شده است كه نظريه‌ي شستشوي مغزي هيچ فايده‌اي در ايجاد بصيرت درباره‌ي جهان متمايز گروههاي ديني جديد ندارد.

اما عجيب اين است كه با وجود در دسترس بودن همه اين اطلاعات، دستگاههاي اطلاعاتي بعضي از حكومتهاي اسلامي‌براي برخورد با جريانهاي اجتماعي و جنبشهاي معنوي جديد از اين نظريه پيروي كرده و ميكنند. غافل از اينكه اين تئوري در همان زمان مطرح شدن در آمريكا هم نه تنها موفقيتي نداشته بلكه برخي كارشناسان عقيده دارند كه گسترش اديان جديد در سالهاي بعد ناشي از تاثيرات پيش بيني نشده بكارگيري همين تئوري است. [2]

[1]رجوع شود به ويژه نامه كژراهه

 

 [2]منابع:‌ جنبش‌هاي ضد كيش- مصاحبه اي با جيمز گوردون ملتون – مطالعات اديان جديد؛ گذشته و حال/ گوردون ملتون – جنبشهاي نوپديد ديني و مخالفان آنها در آمريكاي قرن 21


Leave a comment

آرماگدون4 -چهل و پنجمین تهاجم روحانیت تندرو ایران به استاد ایلیا رام الله

به نام خداوند بخشنده مهربان

آرماگدون4 -چهل و پنجمین تهاجم روحانیت تندرو ایران به استاد ایلیا

 فتاحی.پیمان, فتاحی-پیمان, پیمان-فتاحی, اطلاعات مفید و موثق در مورد پیمان فتاحی, پیمان فتاحی, آیا پیمان فتاحی, چرا پیمان فتاحی, ضد فرقه پیمان فتاحی, فیلم هایی از پیمان فتاحی, عکس ها و تصاویر پیمان فتاحی, سخنانی از پیمان فتاحی, صحبت های پیمان فتاحی د رمورد یک سال انفرادی در بند 209, فیلم های منتخب از سخنرانی های پیمان فتاحی, اگر پیمان فتاحی, دلیل پیمان فتاحی, دلایل پیمان فتاحی, تعالیم پیمان فتاحی, تحقیق درباره پیمان فتاحی, تحقیق پیمان فتاحی, جستجوی عبارت پیمان فتاحی, کنکاش در ماهیت الهی پیمان فتاحی, ویژگی های اخلاقی پیمان فتاحی, ویژگی های شخصیت پیمان فتاحی, برخوردها با پیمان فتاحی, فتاحی پیمان, مقالات در مورد پیمان فتاحی, مقالات درباره پیمان فتاحی, مستندات در مورد پیمان فتاحی, مستندات درباره پیمان فتاحی, نظر مراجع در مورد پیمان فتاحی, نظر مراجع درباره پیمان فتاحی, اخبار پیرامون پیمان فتاحی, خبرهای مربوطه به پیمان فتاحی, اخبار مرتبط با پیمان فتاحی, خبرهای داغ از پیمان فتاحی, از پیمان فتاحی چه خبر, آنالیز شخصیت و روشهای الهی پیمان فتاحی, آنچه د رمورد و درباره پیمان فتاحی شنیده اید یا نشنیده اید, حضور پیمان فتاحی در , شناسایی پیمان فتاحی, شناخت پیمان فتاحی, بررسی پیمان فتاحی, جستجوی اسم پیمان فتاحی, پیمان فتاحی کیست و چرا, پیمان فتاحی چگونه, اخرین خبرها و اخبار از پیمان فتاحی, خبرهای جنجالی پیرامون پیمان فتاحی, آسیب شناسی برخورد با شخصیت بزرگ پیمان فتاحی, اثر برخوردها با پیمان فتاحی, مقاله ها و اسناد و مستندات معتبر پیمان فتاحی, تلاش پیمان فتاحی, تلاش هواداران و نزدیکان و دوستداران پیمان فتاحی, چطور پیمان فتاحی, شرایط پیمان فتاحی در, محل زندگی پیمان فتاحی, بازداشت پیمان فتاحی, اخبار دستگیری پیمان فتاحی, نام ها و اسامی دیگر پیمان فتاحی, هویت پیمان فتاحی, نقش پیمان فتاحی در, پشتیبان پیمان فتاحی, پیمان فتاحی و علوم باطنی, پیمان فتاحی و رویابینی, پیمان فتاحی و اسرار الهی, پیمان فتاحی و تفسیر بی نظیر آیات قرآن, پیمان فتاحی د رویکی پدیا, پیمان فتاحی در یوتیوب, پیمان فتاحی د رسرچ گوگل, تمام سایتها و وبلاگهای مربوط به پیمان فتاحی و طرفدارانش, پیمان فتاحی در موتورهای جستجو, پیمان فتاحی در توییتر, پیمان فتاحی در اینترنت و یاهو و گوگل, کلیپ های پیمان فتاحی, قصارهای پیمان فتاحی, کتب منتشر نشده و چاپ نشده از پیمان فتاحی, اثار توقیف شده از پیمان فتاحی, ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, ایلیا م رام اله, الیاس رام الله, الیاس رام اله, الیاس رامالله, ضد فرقه رام الله,عرفان رام الله, عرفان رام اله, عرفان ایلیا میم رام الله, عرفان رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله, عرفان ایلیا, عرفان الیاس رام الله , روش جعل, روش مونتاژ, فیلم های مونتاژی, روش میکس تصاویر, ترور روانی, ترور شخصیت, تحریف شخصیت, تبلیغات منفی, فیلم مونتاژی, تخریب اجتماعی, این تهاجم, مدت کوتاهی بعد از تهاجم سازمان تبلیغات اسلامی, در نمایشگاه بین المللی جنگ نرم انجام شده و در قالب فیلمی به نام آرماگدون 4 (نبرد آخر زمان؛ نبرد جهانی و نهایی خیر و شر از دیدگاه مسیحیان و یهودیان) صورت می گیرد.

این فیلم با تخریب و دروغگویی صریح دربارۀ استاد ایلیا آغاز شده و بعد از استاد ایلیا به پائولوکوئیلو می پردازد. در دهها کتاب و مقاله ای که طی سالهای اخیر با حمایت سازمان تبلیغات اسلامی و روحانیت تندرو قم منتشر شده است, طبق یک استراتژی مشخص, غالباً استاد ایلیا در مقایسه با دالایی لاما, لوتر, راما کریشنا و حتی مثال های متناقضی نظیر مارکس قرار گرفته است اما در فیلم آرماگدون 4 تلاش شده است تا استاد ایلیا از طریق مقایسه با پائولو کوئیلو به صحیونیزم بين الملل! پیوند بخورد؛ چیزی که بعضی از مسئولین جمهوری اسلامی ایران از آن با عنوان ارتش ایلیایی (ارتش سینایی) یاد می کنند.

در فیلم آرماگدون 4, دربارۀ پائولوکوئیلو معلم و نویسندۀ مشهور جهانی گفته می شود که او فاسدالاخلاق بوده, شیطان پرست است, صحیونیست و معتاد است و … در این میان, فیلم به شیمون پرز (نخست وزیر سابق اسرائیل و رئیس جمهور فعلی اسرائیل و از بنیانگذاران صحیونیزم جدید) و جنبش هاي بين المللي راجنيشيزم و اکنکار هم می پردازد. در صحنه اي از فيلم شیمون پرز از پائولو کوئیلو تشکر می کند و همین بعنوان سند صحیونیست بودن پائولو کوئیلو به بیننده عرضه می شود!

بعد از آن, طراحان مجموعه سعی کرده اند با اضافه کردن قسمتی دربارۀ شیطان پرستی (بعنوان شاخص ترین جنبۀ یهودیت!! اولین دین رسمی خداپرستی و یگانه پرستی) ذهن بینندگان را به سمت و سوی پروژۀ مورد نظر خود سوق دهند. در این قسمت, فیلم تأکید دارد که رؤسای جمهور آمریکا (و من جمله بوش و اوباما) وزیر امور خارجه آن, رؤسای جمهور اروپا و حتی پاپ (رهبر مذهبی مسیحیان کاتولیک جهان) شیطان پرست!!! می باشند.

از دیگر نکات جالب فیلم آرماگدون 4 (آنارشیست معنوی) آن است که متن سناریویی که دربارۀ استاد ایلیا بیان می شود, همان متن معروفی است که دو سال قبل, با حمایت روزنامۀ جمهوری اسلامی ایران و كيهان به سایر حوزه های رسانه ای منعکس شده بود و نویسندۀ این چند جمله که تراکم دروغ های آن, انسان را به تعجبي عميق وامي دارد, معروف ترین بازجوی دایره مذاهب (بخش امنیتی برخورد با ادیان و مذاهب) است که اکثر رسانه ها و شخصیتهای مطرح فکری با روش های دروغگویی و تحریف تیم بازجویی او آشنایی دارند.

گفتنی است کتاب «و نه راه گمراهان» که پیش از این توسط اعضایی از انجمن متفکران و محققان ایران (ام و ما) نوشته شده است, با استناد به اسناد معتبر و شواهد زنده نشان می دهد که طی چهار پنج سال گذشته دایره مذاهب بیش از 720 دروغ و تحریف دربارۀ استاد ایلیا از رسانه های مختلف منتشر کرده است؛ در این کتاب اسناد و شواهد و دلایل این 720 دروغ, به روشنی بیان شده است. قابل ذکر است که فیلم آرماگدون 4, چهار مرتبه از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. مهمترین و بزرگترین ادعایی که در این فیلم مطرح شده این است که استاد ایلیا در گذشته ادعای خدایی کرده است؛ ادعایی که همراه با سایر شایعات, دهها مرتبه در سخنرانی های بزرگ و کوچک و آخرین بار در سخنرانی سالن افراسیابی (استادیوم شیرودی) توسط خود استاد مردود اعلام شد. لازم به توضيح است که در حال حاضر استاد ایلیا, آزاد بوده و بعنوان مسئول انجمن متفکران و محققان ایران, به آموزش و تربیت مدرسان تفکر متعالی و نظريه هاي بنيادي اشتغال دارد.

دکتر پریس کی نژاد

عضو مرکزی انجمن متفکران و محققان ایران

عضو تحریریۀ نشریات تخصصی تفکر و مدیریت در ایران

(نشریات تفکر متعالی, حرکت دهندگان, علم موفقیت و …)

توضیح:

گزارشهای کامل تری از سایر قسمتهای مجموعه 104 قسمتی آرماگدون 4 که در آن به تهاجم آشکار بر علیه شخصیتهای سرشناس, فعالان سیاسی و روشنفکران پرداخته شده بزودی در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.

موضوع اصلي ديگر قسمتهاي سريال تلويزيوني آرماگدون (نبرد آخرزمان) به اين شرح است: پلوراليزم رسانه اي , شبكه هاي ماهواره اي, BBC, VOA (وابسته به صحيونيزم و بهائيت …) , جنگ سرد ديجيتالي (فاسد بودن و صهيوني بودن فيس بوك, مايكروسافت … و كلاً اينترنت) بازخواني تاريخ سينماي ايران (ريشه در فراماسونري و صهيونيسم …), فرقه هاي صهيوني و تروريستهاي كودتاچي (خيانت ها و ضربه هاي بهائيت و تلاش براي تسخير ايران), درويشان سكولار, عرفانهاي نوظهور (مزدور و فاسد … بودن دالايي لاما, ساي بابا, اشو, كريشنا مورتي … اكنكار, TSM … و صهيوني بودن آنها) , معنويت آنارشيستي (ايليا رام الله گمراه كنندۀ جوانان, پائولو كوئيلو فاسد, كافر, مشرك و صهيونيست, و شيطان پرست بودن رؤساي جمهور آمريكا و اروپا و حتي رهبر مسيحيان جهان

سایت استاد: www.ostad-iliya.org

 Balatarin  مطلب را به بالاترین بفرستید

برچسب ها:  آرماگدون4,تهاجم روحانیت,استاد ایلیا,سازمان تبلیغات اسلامی,نمایشگاه بین المللی جنگ نرم,نبرد آخر زمان,نبرد جهانی و نهایی خیر و شر ,مسیحیان و یهودیان,تخریب ,روحانیت تندرو قم ,استراتژی مشخص,دالایی لاما, لوتر, راما کریشنا ,نظیر مارکس ,پائولو کوئیلو ,صحیونیزم بين الملل,ارتش سینایی,ارتش ایلیایی ,شیطان پرست ,صحیونیست و معتاد ,شیمون پرز ,پاپ,رهبر مذهبی مسیحیان کاتولیک جهان,روزنامۀ جمهوری اسلامی ایران ,كيهان,آنارشیست معنوی,متن سناریویی ,بازجوی دایره مذاهب,و نه راه گمراهان,شخصیتهای مطرح ,استادیوم شیرودی,سالن افراسیابی ,انجمن متفکران و محققان ایران,دکتر پریس کی نژاد,نظريه هاي بنيادي ,سريال تلويزيوني آرماگدون (نبرد آخرزمان) به اين شرح است: پلوراليزم رسانه اي , شبكه هاي ماهواره اي, BBC, VOA (وابسته به صحيونيزم و بهائيت …) , جنگ سرد ديجيتالي (فاسد بودن و صهيوني بودن فيس بوك, مايكروسافت … و كلاً اينترنت) بازخواني تاريخ سينماي ايران (ريشه در فراماسونري و صهيونيسم …), فرقه هاي صهيوني و تروريستهاي كودتاچي (خيانت ها و ضربه هاي بهائيت و تلاش براي تسخير ايران), درويشان سكولار, عرفانهاي نوظهور (مزدور و فاسد … بودن دالايي لاما, ساي بابا, اشو, كريشنا مورتي … اكنكار, TSM … و صهيوني بودن آنها) , معنويت آنارشيستي (ايليا رام الله گمراه كنندۀ جوانان, پائولو كوئيلو فاسد, كافر, مشرك و صهيونيست, و شيطان پرست بودن رؤساي جمهور آمريكا و اروپا و حتي رهبر مسيحيان جهان الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, ایلیا م رام اله, الیاس رام الله, الیاس رام اله, الیاس رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله.


Leave a comment

نامه سرگشاده جمعیت ال یاسین به رهبران دنیا – شاگردان ایلیا رام الله

به نام آزادی

با سلام و درود فراوان

جمعيت اِل ياسين[1] و رهبر و معلم ما استاد الياس[2]، بيش از سه سال است كه تحت فشارهاي روزافزون، تخريب هاي همه جانبه و تهاجمات شبانه روزي قرار دارد. طي سه سال گذشته تعدادي از اعضاء ال ياسين زنداني شدند و تحت فشارهاي خرد كننده از آنها خواسته شد كه بيايند در راديو، تلويزيون و ديگر رسانه ها بر ضد معلم و رهبر ما اعتراف كنند كه به خواست خداوند تا حدود زيادي در اين كار ناموفق بودند. ساخت ده ها برنامۀ رسانه اي، ساخت سريال هاي راديويي و تلويزيوني، درج مقالات تهاجمي و تخريب در روزنامه هايي كه ارگانهاي اصلي و سخنگويان شناخته شدۀ حكومت اسلامي محسوب مي شوند (كيهان، جمهوري اسلامي، رسالت و …) درج صدها مقاله اينترنتي در سايت هاي مختلف امنيتي- خبري تنها بخشي از تهاجم متمركز جمهوري اسلامي بر عليه جمعيت ال ياسين و رهبر و معلم ماست. در اين سه سال، معلم ما يك سال را در انفرادي گذراند كه به دليل شدت خونريزي ها (از گوش و بيني) و افشا شدن گستردۀ شكنجه ها (از طريق رسانه هاي آزاد مانند VOA) از زندان انفرادي آزاد و مدت ها در حصر خانگي قرار داشت اما جلسات احضار به بخش امنيتي اديان و مذاهب در اين زمان هم، بصورت هفته اي دو مرتبه ادامه پيدا كرد.

اتهام اعضاي زنداني شدۀ ال ياسين يك چيز بود: ارتباط با استاد الياس. اما اتهاماتي كه دايره مذاهب اطلاعات براي معلم ما مطرح كرد عبارت بودند از: بوجود آوردن جمعيت ال ياسين [كه در رسانه ها بصورت فرقه سازي مطرح مي شد و توسط شكنجه گران بعنوان ابَرفرقه عنوان مي گرديد.] اشاعۀ اسلام غيرشيعي [كه منظور همان اسلام رحماني، ميانه رو، نرم و صلح جو است]. گسترش پلوراليزم معنوي و ليبراليزم ديني در جامعه. توهين به مقدسات [در واقع توهين به روحانيت ارشد حكومتي]. تبليغ عليه نظام اسلامي. تلاش براي التقاط اسلام با مسيحيت [كه واقعيت آن نزديكي و پيوند اديان است] نوشتن كتب ضد مذهبي [بيش از 43 تأليف استاد الياس كه هيچ ارتباطي با تبليغات ضد مذهبي نداشته و در زمينه هاي متنوع و مختلف است، آثار شيطاني و انحرافي و گمراه كننده ناميده شد] ايجاد تشكيلات گستردۀ ضد حكومتي [كه اين شبكه ها چيزي نيست جز مجموعه اي از NGO ها در زمينه هاي تحقيقي، تفكري، مديريت، آموزش معلمان تفكر، محيط زيست، تربيت مدير و مدرس، معنويت مدرن … و بيش از ده نشريۀ تفكري و تحقيقي در زمينه هاي مختلف]

بعد از ناكام ماندن اين اتهامات (به دليل حمايت مردمي و رسانه اي) دايره مذاهب اطلاعات رويكرد ديگري را براي محكوميت استاد الياس اتخاذ كرد: مقايسۀ معلم ما با افرادي كه سابقه اي سياه و منفي در اذهان عمومي و در ذهنيت قضات و مقامات ديگر دارند. ويژه نامۀ سراب [در كنار ساير شماره هاي خود مانند ايالات شكست خورده[آمريكا]، لابي اسرائيل، بهائيت، حزب الله الگوي مقاومت و انقلاب ونزوئلا و جهاني سازي] ضمن اختصاص دادن دو ويژه نامۀ كشوري خود به اين مبحث استاد را با صدام و (در عين تناقض) با منصور حلاج (كه در نزد فقهاي شيعه منحرف و گمراه بوده) مقايسه مي كند. صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران در ويژه نامۀ پرتيراژ خود او را در كنار لي هنگ جي [با اين تيتر: خدايي كه به آمريكا فرار كرد] رهبر اپوزيسيون معنوي چين قرار مي دهد. روزنامۀ جمهوري اسلامي (ارگان حكومت اسلامي) تيتر مي زند «خدايي كه فرزند سيزدهم است» و رسانه هاي آزاد خبري را به دليل انتشار اخبار مربوط به شكنجه ها و خونريزي هاي الياس، به آتش افروزي و توطئه متهم مي كند. اين ارگان حكومتي خونريزي هاي تحت شكنجۀ استاد (از بيني و گوش) را خونريزي معده!! عنوان مي كند. كيهان (معروف ترين سخنگوي حكومت اسلامي) با استناد به مطالبي از اولين كتاب الياس كه در سن 23 سالگي ايشان منتشر شده است، او را در كنار دالايي لاما، سايي بابا (رهبر معنوي هندي)، اشو راجنيش (معلم بزرگ هندي كه به قول حكومت اسلامي، غرب را به فساد كشيده است)، پال توئيچل (بنيانگذار مكتب اكنكار) و كريشنا مورتي، بعنوان سرچشمۀ تهديدات جديد فكري و معنوي براي ايران و اسلام معرفي مي كند. تعداد زيادي از نشريات و سايت ها و نويسندگان روحاني به تبعيت از دو ارگان اصلي رسانه اي حكومت اسلامي (كيهان و جمهوري اسلامي) عيناً همان حملات را با شدت هاي مختلف تكرار مي كنند: مهر نو، رسالت، جوان، زن روز، روزهاي زندگي و … خبرگزاري فارس، جهان نيوز، اديان نيوز و … سپس، طبق برنامه ريزي دايره مذاهب براي تحريك بيشتر مراكز مسئول، رهبر ما با مارتين لوتر (بنيانگذار مذهب پروتستان)، ماركس و گاندي مقايسه و خطر او با تصوير سازي هاي جديد به ديگر نهادهاي حكومتي يادآوري مي شود. دايره مذاهب در مهر نو، او را جنجالي ترين و در عين حال پرطرفدارترين فرقه اي مي داند كه طي دو دهۀ گذشته در ايران ظهور كرده است.

حوزۀ علميۀ‌ قم و سازمان تبليغات اسلامي كه پايگاه مركزي روحانيت شيعه محسوب مي شود در بولتن هاي رسمي و پرتيراژ و نيز در سخنراني هاي تحريك كننده در محافل مذهبي و امنيتي او را ساحر و جادوگر و ديوانه مي خواند و سپس تأكيد مي كند كه حكم ساحر در اسلام و قوانين ايران اسلامي مرگ است و اجراي احكام اسلامي بر همۀ مسلمين واجب است. همين نهاد مركزي روحانيت شيعه، علاوه بر توليد فيلم هاي تحريك كننده دربارۀ استاد الياس و جمعيت اِل ياسين در نمايشگاه های بين المللي قرآن در تهران (1389 و 1390) نرم افزار هاي ويژۀ‌ استاد الياس (ايليائيزم) را در كنار نرم افزار تخريبي وهابيت، صوفيه، راجنيشيزم و بهائيت بطور گسترده روانۀ بازار كرد. نهاد ارشد مذهبي – امنيتي ايران موسوم به دايره مذاهب اطلاعات صرفاً به عمليات رواني، تبليغاتي يا زندان و شكنجۀ استاد و پيروان او بسنده نكرد بلكه براي فشار بيشتر به استاد براي توبه رسمي در تلويزيون جمهوري اسلامي و اعلام رسمي انحلال جمعيت و آموزش ها، دست به بازداشت و آزار و اذيت خانوادۀ استاد زد.

دو تن از برادران ايشان دستگير شدند كه يكي از آنها به دليل شدت شكنجه ها فوت كرد و نفر دوم بعد از شش ماه آزار و فشار، به دليل عدم اثبات اتهامات آزاد شد. همسر استاد، دوبار، كه يك بار آن در زمان بارداري ايشان بود دستگير و روانۀ انفرادي شد… كتاب هاي استاد در كنار كتب مرتبط با دالايي لاما و جريانهاي بزرگ معنوي و مذهبي از بازار كتاب ايران جمع آوري شد. نصب تصاوير استاد در بزرگراه هاي تهران يا شعارنويسي در حمايت از ايشان در تهران و شهرستان ها عملاً مساوي شد با زنداني شدن اعضايي از ال ياسين. حتي حكومت اسلامي استفاده از اسم ايليا را طبق بخشنامه اي براي ثبت احوال ممنوع اعلام كرد. البته در مقابل اين فشارها جمعيت ال ياسين ساكت نماند. توليد بيش از چهارصد فيلم واكنشي كوتاه، تهيۀ بيش از نود و سه كتاب در ارتباط با استاد و تعاليم او، خروج بعضي از مسئولين ال ياسين از ايران و شروع به فعاليت آنها در اكثر مناطق جهان از جمله اين تلاش ها بود اما اين فعاليت ها در مقابل حجم عظيم امكانات و تهاجمات نهادهاي مذهبي امنيتي ايران بسيار اندك بوده و هست. براي همين منظور ما به شما نامه نوشتيم تا ضمن اشاره اي گذرا به گوشه اي از وقايع رخ داده، از شما بخواهيم از جمعيت ال ياسين و از معلم و رهبر ما هر طور كه مناسب مي دانيد حمايت كنيد. آنچه در اين نامه بيان شد گوشه اي است از كل وقايع و مستندات و شواهد آن، جزء به جزء موجود است.

جمعی از اعضای مرکزی انجمن متفکران محققان – شاخه برون مرزی

سلام و درود خداوند بر بندگان صالح و صلح جوي الاهي

کلید واژه ها : ایلیا – ایلیا رام الله – ایلیا میم – پیمان فتاحی – جمعیت ال یاسین– الیاس رام الله – فتاحی – ال یاسین – استاد ایلیا – ضد فرقه – ایلیا میم رام الله

 


[1] – جمعيت ال ياسين، بزرگترين جمعيت تفكري و تحقيقي ايران بوده كه گاهي با عنوان انجمن متفكران و محققان شناخته مي شود. دانشجويان ، فارغ التحصيلان دانشگاهها، هنرمندان و فرهنگيان عمده ترين قشر تشكيل دهندۀ جمعيت ال ياسين مي باشند

2- پیمان فتاحی که در بین شاگردان و طرفدارانش به الیاس، ایلیا میم و ایلیا رام الله معروف است.

سایت استاد: www.ostad-iliya.org

برچسب ها: نامه , رهبر , رهبران , وزارت اطلاعات , سرکوب ,دستگیری ,بازداشت , زندان شکنجه , حصر خانگی , اعتراف , احضار , افشا , افشاگری , انفرادی , کیهان , رسالت , جمهوری اسلامی , صدای آمریکا , VOA , پلورالیزم , محرمانه,نامه , رهبر , رهبران , وزارت اطلاعات , سرکوب , دستگیری , بازداشت , زندان شکنجه , حصر خانگی , اعتراف , احضار , افشا , افشاگری , انفرادی , کیهان , رسالت , جمهوری اسلامی , صدای آمریکا , پلورالیزم , آمریکا , صدام , حلاج , اپوزیسیون , صدا و سیما , خدا , دالایی لاما , سایی بابا , اوشو , کریشنا مورتی , پال توییچل , حقوق بشر , روحانی , مارتين لوتر , ماركس,بهاییت, راجینیشیزم, ایلیائیزم, استاد الیاس, حوزه علمیه قم, سازمان تبلیغات اسلامی, انجمن محققان متفکران, رهبر و معلم,اعضاء ال ياسين,سريال هاي راديويي و تلويزيوني,تلويزيون ,تهاجم متمركز جمهوري اسلامي ,خونريزي ها ,شكنجه ها ,بخش امنيتي اديان و مذاهب ,ابَرفرقه,اشاعۀ اسلام غيرشيعي ,فرقه سازي,اسلام رحماني, اسلام ميانه رو, اسلام نرم و صلح ,پلوراليزم معنوي و ليبراليزم ديني ,توهين به مقدسات ,تبليغ عليه نظام اسلامي,التقاط اسلام با مسيحيت,كتب ضد مذهبي ,تبليغات ضد مذهبي ,ضد حكومتي,عنويت مدرن لابي اسرائيل, بهائيت, حزب ,لي هنگ جي ,و انقلاب ونزوئلا ,سازمان الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, ایلیا م رام اله, الیاس رام الله, الیاس رام اله, الیاس رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله.


Leave a comment

حرکت های کاذب و جعلی ضد فرقه

حرکت های  کاذب  و جعلي «ضد فرقه«
در هر زمينه اي ميتوانيم به حرکتهاي اصيل و غير اصيل برخورد کنيم. در جهان امروز از دکتر جعلي ، مدير جعلي ، کارشناس جعلي ، محقق جعلي ، نويسنده جعلي و خلاصه از هر صنفي ميتوان به موارد جعلي و کاذب آن رسيد.
اين درباره شغل بود اما درباره هر چيز ديگري دراين دنيا ميتوان مشابه کاذب و جعلي آن را يافت. مثلا در زمينه حرکتهاي ديني، حرکتهاي اجتماعي ، و…
شايد بد نباشدکه به يک حرکت بزرگ اجتماعي- ديني جعلي در قرون گذشته استناد کنيم. حرکتي که اگر هم در ابتداي کارش اصالتي داشت ، کمي بعد آنچنان منحرف شده به يکي از لکه هاي ننگ بشريت مبديل گشت.
در قرون وسطي بسياري افراد با جعل اخباري درباره ديگران آنها را به جادوگر بودن متهم ميکردند و نظام حاکم آن زمان هم شخص را به عنوان متهم دستگير و زنداني ميکرد. دادگاههاي مربوطه بطور غيرعادلانه اي بسياري از بيگناهان را عموما به اعدام محکوم کردند که امروز از آن دادگاهها بعنوان نشانه هاي بربريت و وحشي گري ياد ميشود.
انديشه مبارزه با جادو در اصل خود يک انديشه اصلاحي بود که با فريبکاري عده اي و با همدستي نظام حاکم ، به انحراف کشيده شد و به ابزاري براي سرکوبي بيگناهان تبديل شد.
حرکت ضد فرقه  هم آنطوري که بايد باشد و در اصل خود يک حرکت اصلاحگرايانه اجتماعي است. حرکتي که بايد به کم شدن تفرقه و بيشتر شدن وحدت بيانجامد و اين کار را بر اساس اصول درست و محکم به انجام رساند. اما آيا واقعا هميشه اينطور است؟ تاريخ اثبات کرده که حرکت هاي ضد فرقه کاذب و منحرف با مقاصد خاص وجود دارند. حرکتهايي که از عنوان ضديت با فرقه و فرقه گرايي براي رسيدن به مقاصد شخصي يا گروهي استفاده ميکنند. البته همينطور هم حرکت هايي وجود دارند که ماهيت شان واقعا ضد فرقه ، ضد تفرقه ، و وحدت بخش است و يا حداقل در تضاد با وحدت نيست.
اما شايد اين سئوال مطرح باشد كه چه فايده اي در راه اندازي يك حركت جعلي ضدفرقه وجود دارد؟
با يک چاقو ميتوان ميوه پوست کند و يا غذا درست کرد و همينطور ميتوان يک نفر را مجروح کرد. درباره بسياري از چيزها و از جمله انديشه ضد فرقه نيز همينطور است.  تاريخ نشان  داده که گاهي حرکت ضد فرقه ابزاري براي سرکوبي يک گروه يا يک انديشه خاص در جامعه قرار ميگيرد يا ميتواند دستمايه محکوم کردن فرد يا افرادي باشد.
بطور مثال در فاصله بين دهه 70 تا 90 در امريکا عده اي تلاش کردند از واژه فرقه و شستشوي مغزي بعنوان ابزاري براي محکوم کردن جنبشهاي معنوي جديد استفاده کنند. اما در نهايت ايده «اعمال شستشوي مغزي توسط اين گروهها» مورد تاييد جامعه علمي قرار نگرفت.[1][1]
دکتر گورودن ملتون فرايند اين موضوع را در يکي از مصاحبه هايش اينطور توضيح ميدهد:
«در دهه­ي 1970 ، واژه­اي شستشوي مغزي، اول بار در محاكمه پتي هيرست، يك وارث ميلونر، به كار رفت و بعدها در واقعه­ي جونزتاون به يك مسئله تبديل شد.  در طول دهه­ي 1980 عده­اي از ما كه جنبش هاي ديني جديد را  مطالعه مي­كردند با ديدن زباني كه به نظام حقوقي وارد شده بود، نگران شدند و گروههاي ديني جديد را به استخدام يك نظام پيچيده شستشوي مغزي متهم كردند، نظامي آن چنان قدرتمند كه اراده­ي اعضا را تحت الشعاع قرار مي­داد تا كارهايي بكنند كه تحت آگاهي متعارف قادر به آن نبودند. به عقيده­ي ما، اين يك مقدار مبالغه آميز بود. از يكسو، هيچ گونه اطلاعات درستي براي تاييد اين نظر وجود نداشت و از سوي ديگر، اين نظريه داشت مي­رفت كه وارد نظام حقوقي شود و موجب گردد احكام (جريمه­هاي) چند ميليون دلاري عليه گروههاي مختلف ديني صادر شود. ما اين امر را به منزله­ي يك تهديد جدي براي آزادي ديني تلقي مي­كرديم. در آن هنگام، ما مداخله كرديم، نخست علنا بر خلاف آن عقيده سخن گفتيم، سپس تلاش كرديم در بدنه­ي اصلي دانشگاهيان، درباره­ي آن سخن گوييم. به دنبال اين تلاشها، يك قاضي فدرال در سال 1990 در پرونده­ي فيشمن، بر ضد نظريه­ي شستشوي مغزي، حكم صادر كرد… مدافعين اصلي اين نظريه عبارت بودند از: جان كلارك، يك روان پزشك در ماساچوست و ژوكلين وست، يك روان پزشك در  لس آنجلس، كه هر دو مرده­اند، مارگارت تالر سينگر، روان شناسي داراي مطلب خصوصي در بركلي، و ريچارد افش، يك جامعه شناس در UC بركلي.» [2][2]
جرج .د. كريسايدز نيز در يكي از مقالات خود درباره ديدگاههاي اينچنيني مينويسد: « اين گونه تعريفها هوشيارانه فرض را بر اين قرار ميدهند كه فرقه‌ها بخاطر ارتكاب شستشوي مغزي و افساد روانشناختي حقيقتا مجرم هستند. كافي است كه بگويم اين ادعاها برخلاف يافته‌هاي علمي ترين تحقيقات هستند : تنها تني چند از روانشناسان و روانپزشكان مثل سينگر  و ليفتون از نظريه كنترل ذهن حمايت ميكنند. »[3][3]
حتي امروز هم هستند حرکتهايي که در لباس حرکت ضدفرقه به خودکامگي هاي خود ميپردازند. به نظر ميرسد که اين حرکتها نه فقط تهديدي براي آزادي هاي فردي و نظم جوامع باشند ، بلکه اين خطر وجود دارد که اين حرکتها به ضد خودشان ، يعني به يک فرقه تبديل شوند، و از ايده مخالفت با فرقه ها بعنوان ابزاري براي اعمال نظرات فرقه خاصي استفاده کنند.
لینک دانلود کتاب فرقه ها، جنبش های معنوی، ضد فرقه
[4][1]  اين اظهار نظر به معناي طرفداري از جنيشهاي نوين ديني نيست بلكه اصولا نظر دادن درباره اين جنبشها نيازمند بررسي موردي است. در اينجا تنها به نادرستي اين قضاوت كه همه اين جنبشها را از دم منحرف ميداند اشاره شده است.
[5][2] جنبش های ضد کيش . مصاحبه اي با جيمز گوردون ملتون. برگردان بهزاد حميديه- عبدالحميد مرادي. سايت افتاب

[6][3]  يك جنبش نوپديد ديني چيست. جرج .د. كريسايدز. ترجمه باقر طالبي دارابي. سايت


Leave a comment

گزارشی از نمایشگاه های تخریبی حوزه علمیه در ایران

ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین

ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین

سایت استاد: www.ostad-iliya.org


Leave a comment

جمعیت ال یاسین هرگز فرقه نبود

جمعيت ال ياسين هرگز فرقه نبود

ما هرگز فرقه نبوديم و نيستيم. بلكه جمعيت ال ياسين، رويكرد و برنامه هاي ضد فرقه گرايي داشته است. براي اين واقعيت، حداقل بيست و هفت دليل محكم وجود دارد. تشكل هاي مردمي ما هرگز فرقه نبودند. اين تشكل ها همانند تشكل هاي مردمي [تشكل هاي غيردولتي؛ NGO] در ديگر نقاط دنيا بودند. در اينجا چون مي خواستند ما را، مرا و همۀ ال ياسين و الاهيون را متهم كنند و به دنبال يك بهانۀ مشترك و همه گير بودند، بجاي استفاده از عبارت تشكل هاي مردمي و غيردولتي [NGO] از كلمۀ فرقه استفاده كردند. شاخه درخت را، شاخ ناميدند. راه را چاه گفتند. دوا را درد خواندند و پرندگان را خزندگان ناميدند تا توجيهي بظاهر موجه براي برخوردهاي قبلي و برنامه هاي بعدي، به افكار عمومي ارائه شود.

اتهام فرقه به همين سادگي بوجود آمد. همانطور كه يك كوه، چاه نيست و يك چاه نمي تواند كوه باشد، جمعيت ال ياسين نيز فرقه نبود و يك فرقه هرگز نمي تواند چنين جمعيتي باشد و اينجاست كه آن بيست و هفت دليل اقامه مي شود. يك جنگل درختان ميوه، خارزار نيست اما اگر كسي بخواهد همۀ جنگل ميوه را به آتش بكشد، براي آنكه زمينه سازي كند، افكار عمومي را با خود همراه كند، قانون را هم نظر كند، هر اعتراض يا سؤالي را از قبل خفه كند و بر وجدان و قلب خود سرپوش بگذارد، كافي است از اينجا شروع كند كه بگويد آن جنگل يك خارزار است و همۀ ميوه هاي آن سمي هستند يا توهم اند و وجود ندارند.

كوه بزرگ و پر از معدن جواهرات و آبهاي شفابخش را مي شود نابود كرد و اما اينكار را به اسم پركردن يك چاه خطرناك كه ممكن است جان هر رهگذري را بگيرد، انجام داد. برخي از فرقه هاي مسلمان، خون شيعيان را مباح مي دانند. اما چون با اين واقعيت مواجه مي شوند كه اينها هم مسلمانند فقط يك كار كوچك انجام مي دهند. بجاي شيعه مي گويند اينها كافر و بدعت گذار هستند و با اين تغيير واژه، زمينه هاي لازم را فراهم مي كنند… بعضي ها نزول خوارند اما براي حل مسئله از ابعاد مختلف مي گويند اين نزول نيست، بهره و سود است. اين مثال در رفتار آدم هاي تحريف گر يا قدرتهاي زورگو فراوان است…

ما فرقه نيستيم به همان دلايلي كه يك كوه نمي تواند يك چاه باشد و به همان دلايل كه يك جنگل بزرگ ميوه نمي تواند يك خارزار باشد. ممكن است بين كوه با چاه تشابهاتي جزئي وجود داشته باشد و مثلاً در هر دو سنگ يافت شود و هر دو داراي خطراتي باشند؛ يا يك خارزار ممكن است از جنبه هاي جزئي شبيه به يك جنگل ميوه باشد اما همۀ چيز ها در اين جهان از جهاتي مي توانند شبيه هم باشند حتي چيزهايي كه با هم در تضاد ظاهري هستند. ممكن است ما هم در شرايطي شبيه به فرقه شده باشيم همانطور كه ممكن است يك قطعه ابر باران زا شبيه توده اي فشرده از دود باشد كه در واقع دود نيست و باران متراكم است. انسانهاي ظاهراً خوب و بد هم تشابهات فراواني دارند. سازمانهاي مافيايي و سالم شباهتهاي متعددي با هم دارند. ميان آب و آتش هم مي توان شباهتهايي يافت. اگر معناي فرقه را معناي مصطلح و عمومي و جهاني آن بگيريم يعني چيزي مانند صدها فرقۀ اسلامي، يهودي يا مسيحي، اين تعريف بطور واضح و صريح در بارۀ ال ياسين مردود است. چون اعضاء ال ياسين همه دين و مذهب خودشان را داشتند و اين دين و مذهب نه تغييري كرده بود و نه قرار بود در آينده هاي دور هم تغيير كند. همين يك سند در كنار اسناد بسيار و ناگفته، براي نگاه به واقعيت كافي است. مثل اينكه مي گوييم آنجا جنگل است و خارزار نيست و براي اثبات آن كافي است نگاهي بيندازي و ببيني آنها درختان ميوه اند نه علفهاي هرز و خارهاي خشكيده. يك فرقه به معناي عمومي و فراگير آن، پايه ها و اركان معلومي دارد. هويت فرقه اي مي خواهد، يعني اعضاء آن در پاسخ به سؤال من كيستم بايد بگويند مذهب ما آن است. وقتي از كسي مي پرسي مذهب تو چيست مي گويد شيعۀ دوازده امامي، سني شافعي يا حنبلي يا زيدي يا شيعۀ اسماعيلي يا مي گويد مسيحي كاتوليك، پروتستان و ارتدوكس اما اگر در طول بيست سال گذشته از همۀ ال ياسين و الاهيون سؤال مي شد كه مذهب شما چيست فقط يك جواب داشتند. همان جوابي كه قبل از آن داشتند. اكثراً مي گفتند مسلمان و شيعه و كساني هم كه قبلاً مسيحي يا يهودي يا از اديان ديگر بودند همان دين و مذهب را مي گفتند. عبارت «فرقۀ رام الله» بعنوان يك هويت و جوابي به اين سؤال، اولين بار از مراكزي شنيده شد كه از مدتها قبل قصد برخورد داشتند و مشخص بود كه اين آغاز يك پروژۀ ويژه تهاجم است. هيچ كس از اين هويت فرقه اي باخبر نبود چون وجود نداشت و براي اولين بار كساني از آن حرف زدند كه مي خواستند بر اساس آن، برنامۀ برخورد را سازماندهي كنند. وقتي جمعي هويت فرقه اي معلوم ندارد، اگر به آن بگوييم فرقه، مثل اين است كه بگوييم يك توربين، پروانه ندارد.

… همۀ فرقه ها داراي اين ويژگي شاخص هستند.

يك فرقۀ ديني قائل است كه او تنها يا حداقل مهمترين و حقيقي ترين انعكاس و بيان كنندۀ آن دين اصلي و بلكه خود آن است و براي اين ادعا تلاش مي كند تا دلايلي را براي خود بيابد. مهمترين اين دلايل، رابطه ويژۀ آن فرقه و بنيانگذار آن با بنيانگذار دين اصلي است. اما در روند تعليماتي كه ما داشتيم هرگز چنين چيزي گفته نشد. نه آشكارا و نه در خفا؛ حتي دشمنان هم كه پيوسته در بارۀ ما شايعه مي ساختند و اخبار و واقعيات را تحريف مي كردند آنها هم چنين چيزي در بارۀ ما نگفتند و خودم هم به ياد ندارم كه هرگز ميان جمعيت ال ياسين و فرد رسول الله (ص) نسبتي قائل شده باشم. اكثر جمعيت ال ياسين شيعه هستند و از نظر مذهبي همان مذهب شيعه را داشتند و جز به آن قائل نبودند. هيچ وقت ادعاي ارتباط با پيامبر اسلام (ص) يا ائمه هدي (س) را نكردم. نه در ميان مردم، نه با خودم و نه در زندگي خصوصي. فرقه ها عموماً اولين بنيانگذار خود را دومين يا سومين حلقه از مقام مذهبي دين اصلي مي دانند اما اين موضوع با روش و تفكرات ما و آنچه تا امروز گذشته است بيگانه بود.

نمي توانم بگويم كه مرا به اسم هاي مقدس صدا نمي زدند چون مي زدند اما اين اسم ها اكثراً نسبت مستقيمي با دين اسلام يا هر دين ديگري نداشتند. چند نفر بودند كه نامه هاي متعددي مي نوشتند و در نامه هايشان مرا به الفاظ مقدسي كه با دين و مخصوصاً دين اسلام ارتباط داشت صدا مي زدند مثلاً مي نوشتند بقيه الله. به دوستان مربوطه گفتم به آنها تذكر دهند كه موضوع را تكرار نكنند. اگر لازم شد تذكري مستقيم بدهند يا غير مستقيم. در صحبتهاي حضوري هم عموماً كسي از اين اسامي استفاده نمي كرد. بعد از چند سال ديديم كه آن افراد، مرتبط با يكي از دستگاههاي امنيتي بودند و در ارتباط با آنها عمل مي كردند به همين دليل احتمال داديم كه مجموعۀ رفتارهاي آنها و من جمله همين بكار بردن عبارت بقيه الله و مانند آن كه توسط همين چند نفر [كمتر از بيست نفر] انجام مي شد، جزئي از برنامه هايي باشد  كه بعداً ابعاد آن آشكارتر شد.

اكثر فرقه هاي مذهبي در جهان [همۀ فرقه هاي مذهبي از ديدگاه برخي از كارشناسان اديان] مي گويند ما برحقيم و ما عين همان دين اصلي هستيم. ما اصل و حقيقي هستيم [بقيه در انحرافند] و دليل حقيقي بودنمان هم اين است كه بنيانگذار ما داراي نزديكترين ارتباط با بنيانگذار دين اوليه است. فرقه هاي يهودي و مسيحي و اسلامي كم و بيش داراي همين ادعا هستند. ما نه فقط ديگران را رد نمي كرديم بلكه به عكس اين اتهام، متهم بوديم. متهم به كثرت گرايي و تنوع خواهي انديشه اي. ما را طرفدار پلوراليزم و ليبراليزم و اشاعه دهندۀ فرهنگ تساهل و تسامح معرفي كرده بودند. ما مي گفتيم كه همۀ مكتبها و تفكرات مختلف داراي حق حيات بوده و برخوردار از حقانيت نسبي هستند، و آنها به اين مي گفتند تكثرگرايي و تبليغ پلوراليزم. اعضاء ال ياسين داراي انواع تفكرات مختلف و متنوع بودند و كسي آنها را از اين كار باز نمي داشت. اكثراً شيعه بودند اما از اديان و مذاهب ديگر هم در ال ياسين كم نبودند. اعضاء ال ياسين در دهها زمينۀ مختلف تحقيق و تفكر مي كردند و بعضي از آنها به موضوعات و رشته هاي تحقيقي شان تعلق خاطر داشتند. در ميان جمعيت، افراد مرتبط با جريانات فكري ديگري هم بودند و ما هرگز از آنها نخواستيم كه از آن خارج و به ديگري وارد شوند. هرگز آنها را محكوم نكرديم بلكه همه را به تحقيق و يافتن و ديدن دعوت كرديم. يك فرقه اگر صادقانه بگويد كه بقيه هم احتمالاً داراي حقانيت هستند، به حركتي خطرناك دست زده است و حيات خود را در تهديد قرار داده است اما اين چيزي بود كه ما مي گفتيم و مي نوشتيم و در بارۀ آن گفتگو مي شد…

يكي از عناصر اصلي فرقه ها كه ركني اساسي محسوب مي شود عنصر نفي است. اكثر فرقه ها [از نظر بعضي از كارشناسان اديان، همۀ فرقه ها در جهان] نياز حياتي به نفي دارند و رد كردن ديگران يكي از تدابير اصلي حفظ و تداوم حيات آنهاست. فرقه ها مي گويند ديگران باطل اند و ما برحق ايم و اگر هم در مواردي ديگر فرقه ها و جريانات را باطل نمي دانند، آنها را با وجود اندكي حقانيت، در مجموع منحرف و باطل مي دانند. اين ويژگي شاخص اكثر فرقه هاست. مي گويند راه رستگاري و نجات ما هستيم و بقيه در گمراهي و هلاكت اند. اكثر فرقه هاي مسيحي، مسلمان، يهودي، هندويي، بودايي، چيني و آفريقايي همين را مي گويند. بعضي از آنها تندروي بيشتري دارند و ديگران را چون مانند آنها نيستند، حتي مستحق مرگ مي دانند. مانند برخي از فرقه هاي مسلمان كه خون شيعيان را مباح و يا بعضي از فرقه هاي يهودي كه مرگ فرق و اديان ديگر را واجب مي شمارند. فرقه ها عموماً بايد ديگران را نفي كنند و صرفاً بر حقانيت خود دست بگذارند. و اين مردود شمردن، فقط محدود به انديشه ها و يافته هاي ديگري نيست بلكه بزرگان آن انديشه ها را تخريب و رد مي كنند. مي گويند او نانها را بركت نداد و از آسمان ماهي نياورد بلكه او در همدستي با پترس و جان اين صحنه سازي را ترتيب داد زيرا قرار بود بعد از او پتروس جانشينش شود و جان به فرزندخواندگي مريم (ع) درآيد. مي گفتند او خود شيطان است چون مي تواند ارواح شيطاني را از بدن انسانها خارج كند. يك فرقۀ ضديهود همۀ اتفاقات و مستندات و وقايع اين دين را ساختگي، جعلي و تحريف شده مي داند و جزء به جزء آن را توضيح مي دهد و بنابراين در اينجا تكليف افراد مركزي يعني حضرت موسي (ع) و مسيحا (ع) روشن است. آنها به دروغگويي، سوء استفاده، چشم بندي، حقه بازي و شيادي متهم اند. مشابه همين اتفاق از جانب عاقلان دورۀ جاهليت كه جاهلان دورۀ عقلانيت هستند براي رسول الله، خاتم الانبياء محمد مصطفي (ص) رخ مي دهد و خداوند در قرآن مي فرمايد چنين وقايعي براي همۀ انبياء و فرستادگان و منتخبين او اتفاق افتاده است.[1] همين اتفاق دربارۀ خود اسلام و مخصوصاً در بارۀ مذهب شيعه رخ داده است. بدترين اتهامات، تحريف ها، دروغ ها، فحاشي ها و توهين ها طي سالهاي بسيار دربارۀ اميرالمومنين علي (ع) رخ داد. آموزه هاي شيعه تحريف مي شد و برعليه پيشوايان بزرگ شيعه و بويژه امام علي(ع) دروغ ها و داستانهاي ساختگي بسيار ساخته مي شد. علي (ع) لعن مي شد و اين عبادت شمرده مي شد…[2]

اگر فرقه ها ديگران را رد نكنند و باطل نشمرند، اين خطر قوياً وجود دارد كه پيروان آنها دچار چندگانگي فكري شده و دير يا زود، دچار چندگانگي عملي شوند و براي ادامۀ زندگي با راههاي مختلف و انديشه هاي گوناگون مواجه شوند. همانطور كه نفت آتش مي گيرد و آتش گرفتن از مشخصات اصلي آن است، فرقه هم ديگران را نفي مي كند. اما در جمعيت ال ياسين خود نفي، نفي شده بود. رد كردن و محكوم كردن ديگر انديشه ها و جريانات مردود بود. تنوع انديشه ها و گوناگوني افكار بالا بود. مرا يك مدتي متهم كردند كه مسيح را تبليغ مي كنم. مدتي گفتند كه اسلام را تبليغ كرده ام. بعضي ها گفتند مبلغ انديشه ها و مكتبهاي شرقي، هندي و چيني ام. مدت كوتاهي مرا مبلغ كتاب مقدس و دين يهود و اندكي بعد مرا مدافع و مبلغ وهابيت قلمداد كردند و همۀ اين حرفها در اخبار و سايتها و گزارشهاي مختلف منعكس مي شد. غير از آنكه اين اتهامات در تضاد و تناقض با هم بودند، خود بيانگر آن بودند كه ما ديگران را نفي نمي كنيم بلكه قائل هستيم كه آنها نيز بطور نسبي از حقانيت برخوردارند و اين نسبت گاهي كم است و گاهي بيش. اين اتفاق در اكثر الاهيون و ال ياسين هم رخ داده بود. آنها هم تك فكري و تك اعتقادي نبودند و ما با احياء فرهنگ تفكر و آموزش روش هاي تفكر و سؤال سازي و برگزاري كارگاههاي تفكري و مناظره و توصيۀ به آن، به اين فضاي تحقيق و تفكر و انديشه ورزي، ميدان بيشتري مي داديم.

ما فاقد صفت نفي بوديم بنابراين آن چيز نفت نيست چون نمي سوزد. و ما فرقه نبوديم چون جدايي طلب نبوديم. هرگز نگفتيم مرگ بر همه و درود بر ما. نه مستقيم و نه غيرمستقيم. بلكه گفتيم درود بر همۀ خداپرستان. درود بر همۀ حقيقت جويان. درود بر همۀ كساني كه در جستجوي نور و نجات اند. درود بر همۀ زندگان كه به زندگي وفادارند. اما درود و سلام بيشتر بر آنانكه از نور و شعور بيشتري برخوردارند. درود و سلام بر آنانكه از حقانيت بيشتري بهره مند هستند. درود بر خدايافتگان كه خداوند را خوب تر و زيباتر و دوست داشتني تر از بقيه نشان مي دهند. درود بر صالحان و همۀ كساني كه در فكر صلح و دوستي و پيوندند…

اگر مايعي نسوزد نمي تواند نفت باشد و اگر فرقه اي بر مرام جدايي و تفريق عمل نكند فرقه نيست. و ال ياسين فرقه نبود زيرا نه فقط ديگران را نفي نمي كرد و شعار او مرگ نبود بلكه يك ضدفرقه بود چون عملكرد آن ضدفرقه اي بود. ديگران را مي پذيرفت و بر همۀ هدايت شدگان و معرفت داران يا هدايت جويان و معرفت خواهان درود و سلام مي فرستاد. برخي از كساني كه در ال ياسين بودند خود به مكتبها و فرقه هاي ديگري تعلق داشتند اما كسي آنها را مجبور نكرد كه اعتقادات خود را تغيير دهند يا به اعتقادات آنها توهين نكرد و مرگ بر آنها نگفت. ال ياسين فرقه نبود چون شعار او درود و سلام بود نه مرگ، پيوند بود نه جدايي.

فرقه ها عموماً داراي بنيانگذار و رهبري هستند كه اين رهبر نه فقط مدعي و قائل به رهبري مذهبي آن است بلكه خود را داناترين در دين [مربوطه] مي داند و بر رهبري مذهبي خود تأكيد دارد. اين مثل سپاهي است كه ضرورت دارد فردي كه در رأس آن است قائل به فرماندهي نظامي خود باشد و در عين حال خود را داناترين شخصيت نظامي (به نسبت اعضاء سپاه) بداند و بر فرماندهي خود تأكيد داشته باشد. بنده در طول دوازده سال فعاليت رسمي و اجتماعي و در همۀ سالهاي قبل از آن قائل به اين نبودم و نيستم كه داراي سواد مذهبي ام يا كارشناس ديني هستم. بارها گفتم كه رهبر هيچ فرقه اي نيستم و اساساً رهبر مذهبي نيستم. بارها گفتم كه فرقه و فرقه گرايي را انحراف و مردود مي دانم حتي اگر اين موضوع بخواهد در ارتباط با خودم بوجود بيايد و اين گفتن ها از طريق بيانيه هاي مختلف در نطق هاي عمومي، در جلسات نيمه عمومي و در مكتوبات بيان شده بود. آيا يك سپاه نظامي مي تواند بدون فرمانده باشد؟ آيا فرماندۀ يك سپاه مي تواند بگويد كه من داراي سواد نظامي نيستم؟ آيا فرمانده مي تواند بگويد كه من فرماندۀ يك سپاه نظامي نيستم و نمي خواهم باشم؟ آيا اصلاً چنين سپاهي امكان وجود يا تداوم حيات دارد، يا بلافاصله منحل و از هم پراكنده خواهد شد؟ اگر يك پيشواي مذهبي، بوضوح اعلام كند كه من پيشواي مذهبي نيستم، در امور مذهبي دخالت نمي كنم و با مسائل مذهبي افراد كاري ندارم، او دست به نابودي خود زده است.[3]

ما اينها را به همراه بسياري از تصريحات ديگر، بارها و بارها گفتيم. هفته به هفته و سال به سال. حتي از اين هم بدتر و شديدتر گفتم. و گفتم كه نه تنها چنين و چنان نيستم بلكه اساساً مذهبي هم نيستم. يعني آن فرماندۀ مجازي بگويد من حتي در حد يك سرباز هم نيستم. اين به معناي خودكشي فرقه اي است ولي از آنجا كه ما از همان ابتدا فرقه نبوديم پس اين اعلام ها و تصريحات هم موجب خودكشي ما نشد بلكه به ازدياد حيات جمعيت انجاميد.[4]


[1] بعضي از افراطيون يهود مي گويند همۀ معجزات عيساي ناصري دروغ و چشم بندي بوده است و براي تك تك آنها توجيهاتي ارائه مي دهند كه به نظر هم درست مي آيد . عين همين اتهام را دشمنان ديگر انبياء در زمان خود آنها بر آنها وارد مي كردند . بعلاوۀ اتهامات مشتركي كه هميشه دربارۀ منتخبان خداوند مطرح شده است و قرآن و كتاب مقدس پر است از اشاره به اين موضوع . اتهام دروغگويي ، ديوانگي ، سحر و جادو، قدرت طلبي و غيره . دربارۀ عيسي هم مي گفتند او همان تعليمات كتاب مقدس را تحريف كرده و دارد با زبان ديگري مي گويد . معجزات او دروغهايي ساختگي شمرده مي شد كه با مهارت ارائه مي شوند . همين اتهامات دربارۀ عرفاي بزرگ و اساتيد هم مطرح شده است . مثلاً مي گفتند منصور حلاج دروغگو است و ديوانه شده . در دادگاه او شهادت دادند كه او شعبده بازي و چشم بندي كرده . مي گفتند شمس تبريزي همجنس باز است به همين دليل مولوي … يا او را جادوگري قهار مي دانستند كه مولوي را با سحر خود به تسخير درآورده است . اتهاماتي از اين دست زندگي اكثر بزرگان تاريخ را از خود پر كرده است . عيسي هم يكي از اين بزرگان استثنايي بود . منبع: عيسي و سايه ها.

[2]   يكي از بارزترين و مشهور ترين اين تبليغات سوء در زمان صدر اسلام و در زمان حكومت امامان شيعه صورت گرفته است. در زمان حكومت حضرت علي (ع) آنچنان تبليغات سوء عليه مولاي موحدان صورت گرفت كه زمانيكه آن حضرت در محراب عبادت به شهادت رسيد بسياري از مردم مي‌پرسيدند مگر علي نماز مي‌خواند ؟!

[3] « بارها گفته‏ام كه من نه روحانى‏ام و نه زاهد. نه قطبم و نه قديس. و آنطور كه گفته مى‏شود نه مذهبى‏ام، نه عارفم، نه معلم‏اعظم‏ام، نه آواتار و نه چيزهاى مشابه ديگر. من خودم هستم. خودِ خودم نه كسى ديگر. به هيچ وجه اين و آن نيستم. بنده و مخلوق خداوندم. دوستان من كسانى هستند كه مرا همانطور كه هستم مى‏پذيرند و از ساير آشنايان مى‏خواهم كه مرا در ذهن خود با كفر و شرك و پليدى آلوده نكنيد زيرا من همان هستم كه مى‏گويم، نه بيشتر و اگر غير از اين باشد، ارتباط ما قطع خواهد شد و ما از همديگر محروم مى‏شويم.» – ايليا «ميم»

 [4] فيلم مربوط به موضوع تحليل اتهام فرقه عليه جمعيت ال ياسين، مبحثي طولاني است كه لازم است در كتاب جداگانه اي مورد بحث قرار گيرد. در ادامۀ بحث فوق ساير دلايل فرقه نبودن ال ياسين و ضدفرقه بودن اين جمعيت تشريح شده است كه بازنويسي اين فيلم در كتاب ديگري منتشر خواهد شد. ( به نقل از يكي از شاگردان ايليا «ميم» )

www.ostad-iliya.org


Leave a comment

قرآن زنده است و حرف مي زند- از کتاب ایلیا در زندان

قرآن زنده است و حرف مي زند[1]

پس از آزادي استاد ايليا «ميم»‌ از زندان 209، دو نفر از زندانياني كه مدتي با استاد در زندان بودند، اقدام به ضبط فيلمي از خاطرات زندان كردند و در آن جزئياتي از تجربه ها و مشاهدات خود را نقل كردند. اين گزارش در كتاب مستقلي با نام «ايليا در زندان» و شامل محتواي بازجويي هاي استاد (به استناد صداهاي ضبط شده و بعضي از دستخط ها) و وقايع درون زندان است. در قسمتي از اين كتاب، گويندگان به آياتي از قرآن اشاره مي كنند كه طي ماههاي زندان، بارها و با نيت قبلي و بصورت تصادفي، در پاسخ به سؤالاتي كه از طرق ديگر حل نمي شد، بدست مي آمد.

… تا جايي كه يادم هست ایلیا در یک بمباران خبری بود هر روز خبرهایی به او می دادند از راههای مختلف از بازجوها گرفته تا نگهبان تا تماس های تلفنی با همسرش و حتي مسئولان که گاهي به زندان آمده و او را می دیدند يا افراد ناشناسی که برای ملاقاتش می آمدند و ما احتمال می دادیم از متوليان حکومتی باشند. همچنين خانوادۀ بعضی از زنداني ها خبرهايي مربوط به او را در سایتها خوانده و از این طریق هم او از شرايط بيرون باخبر مي شد البته خيلي خبرها ابزار جنگ روانی و شکنجۀ روانی بود اما مهمترین منبع خبری او به قول خودش خوابهایی بود که می دید. او همانطور نشسته خوابش مي برد و خواب می دید و بعد بلند می شد و آن را می نوشت اعتماد و اعتقاد خیلی زیادی به خوابهايش داشت انگار كه آن خوابها اتفاق افتاده هر چیزی هم که به نقل از خوابهایش به ما می گفت که البته كم پيش مي آمد بگويد راست از آب در می آمد و رخ می داد از بعضی از زنداني های دیگر هم اگر فرصت مي شد در مقوله خوابهایشان سوال می کرد جالب این بود که آن دو سه نفری که از آنها مي پرسيد خوابهايي مربوط با ايليا داشتند.

وقتی راهي نداشت صحت خبري را كه به گوشش مي رسيد بداند به کلام الله متوسل مي شد بالاخص در مورد برخي خوابهایی که می دید اينطور عمل مي كرد و آنها را با مراجعه به قرآن تفسیر و تعبیر می كرد. او مي گفت «اینها جوابهای خداست» روش منحصر به فردي برای برخورد با این آیه ها داشت این روش به طور کامل تصادفی و شانسی بود في الواقع او در برابر بعضی از خبرها یا بعضی از خوابهایی که می دید استخاره می کرد استخاره هایی که می کرد جوابهایش خيلي دقیق و بجا و با تناسب و با ربط بود به قلب هدف می زد و خطا نمی رفت دوسه بار هم این کار را برای یکی دو زنداني کرد که جوابها آنقدر گویا و با ربط و با دقت بودند که حیرت و احساس اعجاز را در انسان سبب می شدند. آيه هايي که در پاسخ به این خوابها و خبرهای شاخص می آمد را او می نوشت و در زمانهای تماس تلفنی به همسرش هم مي گفت نمی دانستم آنها می خواستند با این آیه ها و خوابها چکار کنند من تعداد زیادی از این خوابها و آیه ها را نوشتم چون هر از چند گاهي نگهبان ها به سلول می آمدند و هر چه که ایلیا نوشته بود را می بردند و حتی روی دیوارها را هم می خواندند و نوشته های او را که بيشتر متشكل از آیه های قرآن بود پاک می كردند…

از کارهایی که ما گاهي انجام مي داديم محاسبۀ احتمال ریاضی و آماری آمدن این آیه هاي مستقیم و حيلي دقیق بود یعنی از نظر آماری چقدر احتمال داشت که چنین پاسخي بیاید بيشتر محاسبه ها نشان مي داد كه احتمال آن با اين روش کار آنقدر بعید و دور بود که چاره ای نمي گذاشت جز اینکه فکر کنی قرآن یک کتاب به طور کامل زنده شنوا و بینا و پاسخ دهنده است و مثل یک کامپیوتر آسمانی با دقت محض به سوال ها جواب می دهد.

یک اتفاق بسیار جالب این بود که در هر مقطعی از زمان فقط یک نوع آیه و با یک مضمون کلی می آمد به طور مثال در یک مقطع چند روز و پشت سر هم بيشتر آیه هایی که می آمدند از موضوع مستجاب شدن دعا بود چند روز دیگر پشت سرهم و به همان سياق آیه ها مي گفت که مولای شما خداست و یک سری پشت سرهم از آیه ها و جوابها در بارۀ مکر دشمنان و منافقان بود. یک سری با حجم و تنوع از آیه هاي پشت سرهم در چند روز از مقوله نجات بود سری های دیگر تا آنجایی که می دانم دربارۀ فیض و رحمت و برکت خدا بود در بارۀ این که خداوند به هر کس بخواهد و هر چیزی را که بخواهد می بخشد یک گروه دیگر آیه هایی بود که به طور حتم کلمۀ نصر يعني حمایت و توفیق الهی در آنها بود اینها هم خیلی زیاد و متنوع و خيلي حیرت آور بودند حیرت و شگفتی وقتی بيشتر می شد که او با روش کلمه ای این کار را می کرد یعنی بصورت تصادفی و در پاسخ به یک خواب یک کلمه از بین صدها هزار کلمه می آمد و این کلمه به طور دقیق همان چیزی بود که باید می آمد. گاهی او برای آنکه یک خواب مهم را معنا کند و جوابی از قرآن بگیرد مدت زیادی در حالت سجده بود و قرآن مي خواند و گریه می کرد و آنگاه وارد قرآن می شد…

کلمه هايي هم که در هر برهه زمان می آمد مثل همان آیه هاي هم خانواده و مثل هم بود به طور مثال در یک سلسله از این کار و پشت سر هم کلمۀ نجات می آمد یا کلمۀ نصر  يعني حمایت و توفیق الهی یا کلمۀ استجابت.

این آیه هایی که می خوانم آیه هایی است که در استخاره های ایلیا بود وقتی که او از همۀ راهها دستش کوتاه می شد و هیچ راه دیگری نداشت در برابر خبرهای بسیار بدی که به او می دادند یا وقتی که خوابي می دید و راه دیگری برای تفسير نبود از قرآن سوال مي كرد من همۀ آن استخاره ها را ننوشتم و زنداني هاي دیگری هم بودند که می نوشتند همه آنها هم يك بار روي دستگاه امپي تري ضبط شده بود ولی چیزهایی که من نوشتم اینها بود فکر کنم این آیه ها را خود بازجوها هم خبر داشتند چون او اینها را در هر تماس کوتاه تلفنی که مي شد به همسرش می گفت. من نمی دانستم که این آیه ها چه استفاده ای دارند و آیا او فقط بر اين پايه که همسرش باردار و تحت فشار و شکنجه های روانی شدید بود اینها را به او می گفت تا مثلاً به او دلداري و قوت قلب بدهد اما بعداً كه بيرون آمدم متوجه شدم كه دلايل ديگري داشته است. من آیه ها را به فارسی می گويم ولی اسم سوره و آیه را هم می گویم. اگر خواستید عربی آن را هم از قرآن بیرون بیاورید.

  • § گفت: مترسيد. من با شما هستم. مى‏شنوم و مى‏بينم. (قالَ لا تَخافا إِنَّني‏ مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‏ طه- 46)
  • § [به ياد آوريد] زماني را كه پروردگار خود را به فرياد مي‌طلبيديد، پس دعاي شما را اجابت كرد كه: من شما را با هزار فرشته پياپي، ياري خواهم كرد. 0 إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكمْ فَاسْتَجَابَ لَكمْ أَنِّي مُمِدُّكمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِكةِ مُرْدِفِينَ . انفال-9)
  • § پس، پروردگارشان دعاي آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] : من عمل هيچ صاحب عملي از شما را، از مرد يا زن، كه همه از يكديگريد، تباه نمي‌كنم. (فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكم مِن ذَكرٍ أَوْ أُنْثَي‏ بَعْضُكم مِن بَعْضٍ. آل عمران -195)
  • § پس، پروردگارش [دعاي] او را اجابت كرد و نيرنگ آنان را از او بگردانيد. آري، او شنواي داناست. (فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ. يوسف-34)
  • § و هنگامي كه با جالوت و سپاهيانش روبرو شدند، گفتند: پروردگارا، بر [دلهاي] ما شكيبايي فرو ريز، و گامهاي ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران پيروز فرماي. (وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ. بقره-250)
  • § جز آزاري [اندك] هرگز به شما زياني نخواهند رسانيد، و اگر با شما بجنگند، به شما پشت نمايند، سپس ياري نيابند. (لَن يَضُرُّوكمْ إِلَّا أَذيً وَإِن يُقَاتِلُوكمْ يُوَلُّوكمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ يُنْصَرُونَ. آل عمران -111)
  • § و خدا آن [وعده پيروزي] را، جز مژده‌اي براي شما قرار نداد تا [بدين وسيله شادمان شويد و] دلهاي شما بدان آرامش يابد، و پيروزي جز از جانب خداوند تواناي حكيم نيست. (وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَي‏ لَكمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِيزِ الْحَكيمِ. آل عمران-126)
  • § اگر خدا شما را ياري كند، هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد، و اگر دست از ياري شما بردارد، چه كسي بعد از او شما را ياري خواهد كرد؟ و مومنان بايد تنها بر خدا توكل كنند. (إِن يَنصُرْكمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكمْ وَإِن يَخْذُلْكمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكم مِن بَعْدِهِ وَعَلي اللّهِ فَلْيَتَوَكلِ الْمُؤْمِنُونَ. آل عمران-160)
  • § و اين [وعده] را خداوند جز نويدي [براي شما] قرار نداد، و تا آنكه دلهاي شما بدان اطمينان يابد، و پيروزي جز از نزد خدا نيست، كه خدا شكست ناپذير [و] حكيم است. (وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَي‏ وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكيمٌ. انفال -10)
  • § و به ياد آوريد هنگامي را كه شما در زمين، گروهي اندك و مستضعف بوديد. مي‌ترسيديد مردم شما را بربايند، پس [خدا] به شما پناه داد و  شما را به ياري خود نيرومند گردانيد  و از چيزهاي پاك به شما روزي داد، باشد كه سپاسگزاري كنيد. (وَاذْكرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكمُ النَّاسُ فَآوَاكمْ وَأَيَّدَكم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكم مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكمْ تَشْكرُونَ. انفال -62)
  • § اگر او را ياري نكنيد، قطعا خدا او را ياري كرد: هنگامي كه كساني كه كفر ورزيدند، او را بيرون كردند، و او نفر دوم از دو تن بود، آنگاه كه در غار بودند، وقتي به همراه خود مي‌گفت: اندوه مدار كه خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهياني كه آنها را نمي‌ديديد تاييد كرد، و كلمه كساني را كه كفر ورزيدند پست تر گردانيد، و كلمه خداست كه برتر است، و خدا شكست ناپذير حكيم است. (إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَتَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كلِمَةَ الَّذِينَ كفَرُوا السُّفْلي‏ وَكلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكيمٌ. توبه -40)
  • § گفت: اي قوم من، چه بينيد، اگر [در اين دعوا] بر حجتي روشن از پروردگار خود باشم و از جانب خود رحمتي به من داده باشد، پس اگر او را نافرماني كنم چه كسي در برابر خدا مرا ياري مي‌كند؟ در نتيجه، شما جز بر زيان من نمي‌افزاييد. (قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كنتُ عَلَي‏ بَيِّنَةٍ مِن رَبِّي وَآتَاني مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ. هود – 63)
  • § و به كساني كه ستم كرده اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مي‌رسد، و در برابر خدا براي شما دوستاني نخواهد بود، و سرانجام ياري نخواهيد شد. (وَلاَ تَرْكنُوا إِلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكمْ النَّارُ وَمَا لَكم مِن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ. هود – 113)
  • § همان كساني كه بناحق از خانه هايشان بيرون رانده شدند [آنها گناهي نداشتند] جز اينكه مي‌گفتند: پروردگار ما خداست. و اگر خدا بعضي از مردم را با بعض ديگر دفع نمي‌كرد، صومعه ها و كليساها و كنيسه ها و مساجدي كه نام خدا در آنها بسيار برده مي‌شود، سخت ويران مي‌شد، و قطعا خدا به كسي كه [دين] او را ياري مي‌كند، ياري مي‌دهد، چرا كه خدا سخت نيرومند شكست ناپذير است. (الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كثِيراً وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌ عَزِيزٌ. حج – 40)
  • § [نوح] گفت: پروردگارا، از آن روي كه دروغزنم خواندند مرا ياري كن. (قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كذَّبُونِ. مؤمنون – 26)
  • § هر كه را بخواهد ياري مي‌كند، و اوست شكست ناپذير مهربان. (بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ. روم 5)
  • § به راستي [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، و آهن را كه در آن براي مردم خطري سخت و سودهايي است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسي در نهان، او و پيامبرانش را ياري مي‌كند. آري، خدا نيرومند شكست ناپذير است. (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ. حديد – 25)
  • § بگو: چه كسي شما را از تاريكيهاي خشكي و دريا مي‌رهاند؟ در حالي كه او را به زاري و در نهان مي‌خوانيد: كه اگر ما را از اين [مهلكه] برهاند، البته از سپاسگزاران خواهيم بود. (قُلْ مَن يُنَجِّيكم مِن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِن هذِهِ لَنَكونَنَّ مِنَ الشَّاكرِينَ. انعام – 63)
  • § بگو: خداست كه شما را از آن [تاريكيها] و از هر اندوهي مي‌رهاند، باز شما شرك مي‌ورزيد. (قُلِ اللّهُ يُنَجِّيكم مِنْهَا وَمِن كلِّ كرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكونَ. انعام – 64)
  • § پس او را تكذيب كردند، و ما او و كساني را كه با وي در كشتي بودند نجات داديم، و كساني را كه آيات ما را دروغ پنداشتند غرق كرديم، زيرا آنان گروهي كور [دل] بودند. (فَكذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْك وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ. اعراف – 64)
  • §    پس او و خانواده اش را نجات داديم. (فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ. اعراف – 83)
  • § پس هنگامي كه آنچه را بدان تذكر داده شده بودند، از ياد بردند، كساني را كه از [كار] بد باز مي‌داشتند نجات داديم، و كساني را كه ستم كردند، به سزاي آنكه نافرماني مي‌كردند، به عذابي شديد گرفتار كرديم. (فَلَمَّا نَسُوا مَاذُكرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كانُوا يَفْسُقُونَ. اعراف – 165)
  • § او كسي است كه شما را در خشكي و دريا مي‌گرداند، تا وقتي كه در كشتيها باشيد و آنها با بادي خوش، آنان را ببرند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادي سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتاده اند، در آن حال خدا را پاكدلانه مي‌خوانند كه: اگر ما را از اين [ورطه] برهاني، قطعا از سپاسگزاران خواهيم شد. (هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّي‏ إِذَا كنتُمْ فِي الْفُلْك وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كلِّ مَكانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هذِهِ لَنَكونَنَّ مِنَ الشَّاكرِينَ. يونس – 22)
  • § پس او را تكذيب كردند. آنگاه وي را با كساني كه در كشتي همراه او بودند نجات داديم، و آنان را جانشين [تبهكاران] ساختيم، و كساني را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم. پس بنگر كه فرجام بيم داده شدگان چگونه بود. (فَكذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَن مَعَهُ فِي الْفُلْك وَجَعَلْنَاهُمْ خَلائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانظُرْ كيْفَ كانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ. يونس – 73)
  • § و چون فرمان ما دررسيد، هود و كساني را كه با او گرويده بودند، به رحمتي از جانب خود نجات بخشيديم و آنان را از عذابي سخت رهانيديم. (وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُوداً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ. هود – 58)
  • § و از جانب راست طور، او را ندا داديم، و در حالي كه با وي راز گفتيم او را به خود نزديك ساختيم. (وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيّاً. مريم – 52)
  • § و نوح را [ياد كن] آنگاه كه پيش از [ساير پيامبران] ندا كرد، پس ما او را اجابت كرديم، و وي را با خانواده اش از بلاي بزرگ رهانيديم. (وَنُوحاً إذْ نادي‏ رَبَّهُ فَاستَجَبْنا لَهُ فَنَجِّيْناهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكرْبِ الْعَظِيمِ. انبياء – 76)
  • § پس او و هر كه را در آن كشتي آكنده با او بود، رهانيديم. (فَأَنجَيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْك الْمَشْحُونِ. شعرا – 119)
  • § و او را با كشتي نشينان برهانيديم و آن [سفينه] را براي جهانيان عبرتي گردانيديم. (فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ. عنكبوت – 15)
  • § و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم. (وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكرْبِ الْعَظِيمِ. صافات – 76)
  • آنگاه كه او و همه كسانش را رهانيديم. (إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ. صافات – 134)
  • § و نوح را [ياد كن] آنگاه كه پيش از [ساير پيامبران] ندا كرد، پس ما او را اجابت كرديم، و وي را با خانواده اش از بلاي بزرگ رهانيديم. (وَنُوحاً إذْ نادي‏ رَبَّهُ فَاستَجَبْنا لَهُ فَنَجِّيْناهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكرْبِ الْعَظِيمِ. انبياء – 76)
  • § و نوح، ما را ندا داد، و چه نيك اجابت كننده بوديم! (وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ. صافات – 85)
  • § و خبر نوح را بر آنان بخوان، آنگاه كه به قوم خود گفت: اي قوم من، اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا، بر شما گران آمده است، [بدانيد كه من] بر خدا توكل كرده ام. پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد، تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد. (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَاقَومِ إِن كانَ كبُرَ عَلَيْكم مَقَامِي وَتَذْكيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَي اللَّهِ تَوَكلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكمْ وَشُرَكاءَكمْ ثُمَّ لاَ يَكنْ أَمْرُكمْ عَلَيْكمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلاَ تُنظِرُونِ. يونس – 21)
  • § پس آنان را به اذن خدا شكست دادند، و داوود، جالوت را كشت، و خداوند به او پادشاهي و حكمت ارزاني داشت، و از آنچه مي‌خواست به او آموخت. و اگر خداوند برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نمي‌كرد، قطعا زمين تباه مي‌گرديد. ولي خداوند نسبت به جهانيان تفضل دارد. (فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْك وَالْحِكمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلكنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْعَالَمِينَ. بقره – 251)
  • § و [گفتند] : جز به كسي كه دين شما را پيروي كند، ايمان نياوريد بگو: هدايت، هدايت خداست مبادا به كسي نظير آنچه به شما داده شده، داده شود، يا در پيشگاه پروردگارتان با شما محاجه كنند بگو [: اين] تفضل به دست خداست، آن را به هر كس كه بخواهد مي‌دهد، و خداوند، گشايشگر داناست. (وَلاَ تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَي‏ هُدَي اللّهِ أَن يُؤْتَي‏ أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكمْ عِندَ رَبِّكمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ . آل عمران – 73)
  • § رحمت خود را به هر كس كه بخواهد مخصوص مي‌گرداند، و خداوند داراي بخشش بزرگ است. (يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ. آل عمران – 74)
  • § مگر رحمتي از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است. (إِلَّا رَحْمَةً مِن رَّبِّك إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْك كبِيراً. اسراء – 87)
  • § تا خدا بهتر از آنچه انجام مي‌دادند، به ايشان جزا دهد و از فضل خود بر آنان بيفزايد، و خدا [ست كه] هر كه را بخواهد بي حساب روزي مي‌دهد. (لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزيدَهُم مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ. نور – 38)
  • § و از نشانه هاي او اين است كه بادهاي بشارت آور را مي‌فرستد، تا بخشي از رحمتش را به شما بچشاند و تا كشتي به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او [روزي] بجوييد، و اميد كه سپاسگزاري كنيد. (وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكم مِن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْك بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكمْ تَشْكرُونَ. روم – 46)
  • § بر ايشان درودها و رحمتي از پروردگارشان [باد] و راه يافتگان [هم] خود ايشانند. (أُولئِك عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولئِك هُمُ الْمُهْتَدُونَ. بقره – 157)
  • § رحمت خود را به هر كس كه بخواهد مخصوص مي‌گرداند، و خداوند داراي بخشش بزرگ است. (يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ. آل عمران – 74)
  • § پس او و كساني را كه با او بودند به رحمتي از خود رهانيديم، و كساني را كه آيات ما را دروغ شمردند و مومن نبودند ريشه كن كرديم. (فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَمَا كانُوا مُؤْمِنِينَ. اعراف – 72)
  • § مگر رحمتي از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است. (إِلَّا رَحْمَةً مِن رَّبِّك إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْك كبِيراً. اسراء – 87)
  • § و اوست آن كس كه بادها را نويدي پيشاپيش رحمت خويش [باران] فرستاد و از آسمان، آبي پاك فرود آورديم. (وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً طَهُوراً. فرقان – 48)
  • § و از نشانه هاي او اين است كه بادهاي بشارت آور را مي‌فرستد، تا بخشي از رحمتش را به شما بچشاند و تا كشتي به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او [روزي] بجوييد، و اميد كه سپاسگزاري كنيد. (وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكم مِن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْك بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكمْ تَشْكرُونَ. روم – 46)
  • § و [مجددا] كسانش را و نظاير آنها را همراه آنها به او بخشيديم، تا رحمتي از جانب ما و عبرتي براي خردمندان باشد. (وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكرَي‏ لَأُولِي الْأَلْبَابِ. ص – 43)

کلیدواژه های قسمت برچسب

برچسب ها:الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, ایلیا م رام اله, الیاس رام الله, الیاس رام اله, الیاس رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله

برچسب ها: قرآن زنده ,«ايليا در زندان,همسرش و حتي مسئولان ,کلام الله ,منحصر به فردي ,کامپیوتر آسمانی ,توفیق الهی ,کلمۀ نصر  ,توفیق الهی ,در استخاره های ایلیا ,امپي تري ضبط ,همسرش باردار ,تحت فشار و شکنجه های روانی ,اسم سوره و آیه ,قرآن,سجده ,دربارۀ فیض و رحمت و برکت.

[1] اين متن، انتخابي از كتاب «ايليا در زندان – جلد اول» مي باشد.


Leave a comment

تخریب معلم بزرگ ایلیا میم رام الله (پیمان فتاحی) از طریق مونتاژ فیلم

فیلمی که مشاهده می کنید مونتاژ و تحریف شده یکی از جلسات گفتگو با ایلیا میم می باشد که در کنار انواع روشهای ترور و تخریب شخصیت استاد رام الله به طرز ماهرانه ای تهیه شده است، از ده سال پیش در بیانیه های منتشر شده از سوی مرکز تعالیم حق بارها به موضوع صداها و فیلم های مونتاژ اشاره شده است. در این قسمت از فیلم با توجه و دقت در قسمت حذف شده از صحبت متوجه حقه و جعل به کار رفته خواهید شد.

www.ostad-ilya.org

کلیدواژه های اصلی:

برچسب ها:الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا  .استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, ایلیا م رام اله, الیاس رام الله, الیاس رام اله, الیاس رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله,دانشجویان, مراجع مذهبی, جلادان اندیشه, تفتیشگران عقیده, بولتن های محرمانه, تخریب, ترور, پروژه های مافیایی, سوژه, مونتاژ, تحریف, سعید امامی, رهبر جوان, جمعيت ال ياسين, روش جعل, روش مونتاژ, فیلم های مونتاژی, روش میکس تصاویر, ترور روانی, ترور شخصیت, تحریف شخصیت, تبلیغات منفی، فیلم مونتاژی، تخریب اجتماعی


Leave a comment

فرقه شناسی – از زبان ایلیا میم رام الله ـپیمان فتاحی – 1

فرقه شناسي و تحليل فرقه‌ها

گفت و شنودي با استاد ايليا «ميم» رام الله

1- دانشمندان اديان و مذاهب جديد نظرات مختلفي در بارۀ اركان اصلي يك فرقه دارند. بعضي از دانشمندان پايه‌هاي اصلي فرقه را در رهبري آن يا ساختار تشكيلاتي آن يا آرمانها و وعده‌هايي كه ترسيم مي‌كند مي‌دانند. نظر شما در اين باره چيست؟

اصول بسياري در علم تفكر و شيوه‌هاي متعددي در روش تفكر خلاق وجود دارند كه بيان مي‌كنند نظرات كليشه اي و ثابت براي مسائلي كه در باطن خود داراي متغيرهاي مختلف اند، درست نيست. مسائل حتي اگر هم ظاهراً مشابه هم باشند، الزاماً همانند هم نيستند و بدتر آنكه بعضي‌ها فكر مي‌كنند هر حلقه اي دايره است. همۀ انسانها، بشر هستند اما هيچ دو انساني مانند هم نيستند و صدها و چه بسا ميليونها تفاوت دارند …

آن دانشمندان لابد از ديدگاهي كه مي‌گويند درست مي‌گويند چون مي‌گوييد دانشمند هستند اما به نظر نمي‌آيد كه بتوان در بارۀ اركان اصلي فرقه با اين قاطعيت و جزميت چيزي گفت. آنها درست مي‌گويند اما آيا اين كامل است؟ بعضي فرقه‌ها هستند كه مركز ثقل آنها رهبر آنهاست و اگر اين رهبر كنار برود فرقه هم دچار انحلال مي‌شود اما فرقه‌هاي ديگري را مي‌توانيد ببينيد كه عامل حياتي آنها قرائتي است كه از دين دارند، يا كتابي است كه در دستشان است بنابراين در اين نوع فرقه‌هاي تاريخي ومعاصر مي‌بينيد كه با وجود از دنيا رفتن رهبر، فرقه هنوز وجود دارد و بسيار گسترده تر از گذشته شده است.[1] اما فرقه‌هايي هم بوده اند كه به محض ازدست دادن رهبر خود نابود شده اند چون اين تنها پيوندگاه آنها با تداوم در زمان بوده است. فرقه‌هاي زيادي را مي‌توان مثال زد كه حيات آنها وابسته به مناسك ديني آنهاست يا جنبۀ نفي آميزشان … نمي‌توان مانند بسياري از امور ديگر در اين باره حكم قطعي داد بلكه بايد پديدۀ مورد نظر را كاملاً مشاهده و بررسي كرد و سپس قلب تپندۀ فرقه رايافت. شما هر چيز كه بخواهيد بعنوان عامل اصلي حيات بگوييد مي‌توانيد در اينجا مثالهايي را بشنويد كه چيز متفاوتي را به شما نشان مي‌دهد.

2- رابطۀ فرقه و دين را چطور مي‌بينيد؟

فرقه‌ها از اديان زاييده شده اند و اين از ويژگي‌هاي دين است كه چون تفسير پذير است و داراي تفاسير متعدد و قرائت‌هاي مختلف است، بطور طبيعي ميداني را براي تولد فرقه‌ها پديد مي‌آورد. بنابراين اگر دين را يك درخت تصور كنيم فرقه‌ها و مذاهب شاخه‌هاي مختلف اين درخت هستند. اين اختصاص به دين خاصي ندارد. همۀ اديان داراي اين ويژگي هستند. اما بحث فرقه‌هاي انحرافي به شاخه اي مي‌ماند كه بر خلاف همۀ شاخه‌هاي درخت رشد كرده حتي ممكن است مستقيماً از ساقۀ درخت روييده باشد و وجود آن مي‌تواند براي درخت خطرناك باشد.

3- اطلاعات شما در بارۀ فرقه‌ها خيلي كامل و دقيق است. منابع مطالعاتي شما چيست؟

سال‌ها پيش ما مركز راهبردي بررسي جنبش‌هاي معنوي و فرقه‌ها را در كنار يازده مركز راهبردي ديگر داشتيم . با همكاري آن دوستان ما فرقه‌ها و جريانهاي معنوي را در جهان تقريباً بصورت حضوري و ملموس مشاهده وبررسي مي‌كرديم. با بعضي از رهبران آنها از نوجواني ارتباط داشتم وسالهاي بعد اين تماس را به واسطۀ بعضي از دوستاني كه در خود آن فرقه‌ها و جريانات بودند ادامه دادم … منبع ديگر ما دانش الگوشناسي است. فرقه‌ها، جنبش‌ها، انقلابها و اديان همگي داراي الگوهاي بنيادي هستند و با شناخت اين الگوها بخصوص با تطبيق سير زماني آنها، شناخت مشاهده اي و حضوري تر حاصل مي‌شود اما در اين زمينه كتاب خاصي را مطالعه نكرده ام.

 

4- در صحبت قبلی شما اشاره داشتید که در وضعیت موجود، فرقه‌های انحرافی زیرزمینی شده اند و زیرزمینی شدن به تثبیت بیشتر در زمان حالا و گسترش بیشتر در آینده منجر می شود. چه دلیلی وجود دارد که فرقه‌ها بعد از برخورد خشن و بعد از بسته شدن راههای تبلیغ شان، قویتر می شوند؟ ظاهر موضوع عکس این را نشان می دهد.

پدیده‌های اجتماعی به محض مواجه شدن با خشونت، زیرزمینی می شوند. عمیق تر شوید می بینید، ویژگی اندیشه‌ها هم همین است. به محض سرکوب، زیرزمینی می شوند. وقتی که تمایلات سرکوب شدند، خود را در جای دیگری نشان می دهند. فرقه‌های انحرافی هم بعنوان یک پدیده همین وضع را دارند. به محض آنکه احساس تهدید کنند زیرزمینی می شوند. اگر بوی برخورد خشن بیاید، فعالیت خود را به مناطق دور از دسترس تهدید کنندگان منتقل می کنند. عموماً و در تاریخ همینطور بوده و امروز هم همین است. اما دلیل قویتر شدن آنها. فرقه‌ها وقتی زیرزمینی شدند، کیفیت گرا می شوند. قوة محرکة آنها در کمیت گرایی، خود را در مسیر کیفیت گرایی کانالیزه می کند. چون امکان شعاردادن از آنها سلب شده، به شعور ورزی روی می آورند و بنابراین تثبیت شده و ریشه‌های آنها عمیق تر می شود. در این فعالیت زیرزمینی، سیستم ایمنی آنها و بنابراین تضمین طول حیات و عرض اندیشه‌هایشان بیشتر می شود. چون با خطر روبرو شده اند. هم این خطر را تدبیر می کنند و هم خطرات و احتمالات بعدی را. دچار دوراندیشی و تدبیر آینده می شوند. پس باز هم ریشه‌هایشان بزرگتر و گسترده تر خواهد شد. آنها چون دیگر نمی توانند به شکل مستقیم دیروز وارد عرصه شوند، پوشش می گیرند و تبدیل می شوند و در قالب لفافه‌های جدید و متنوع امروز در جامعه ظاهر می شوند. همین شکل پذیری‌های متعدد جدید، به گسترش آنها منجر خواهد شد. قبلاً آنها با یک گروه محدود در ارتباط بودند، کسانی که علائق مذهبی و معنوی داشتند. اما امروز آنها با مخاطبان مختلف روبرو هستند. مي‌بينيد يك رستوران است اما پوششی است برای یک فرقه. دکتر است اما مبلغ یک فرقه است. سیاستمدار و برنامه‌ریز است ولی هویت فرقه ای او بر هویت سیاستمدار بودن اش برتری دارد. این استتار در قالبهای متنوع یعنی پیوند آن فرقه، از ابعاد مختلف با جامعه. قبلاً که آشکار بود یک پیوند داشت. حالا دهها پیوند دارد و انحلال یا تغییر و اصلاح آن بارها سخت تر و پیچیده تر از گذشته است …

قبلاً می شد آن را ارزیابی کرد. بعنوان یک مسئله، شناسایی کرد، با آن در ارتباط بود و از طریق این ارتباط، شناختی حضوری و کارا بدست آورد. می شد با آن گفتگو کرد اما امروز او از دسترس تو خارج است. ارزیابی کردن حتی با اتکاء به پیشرفته ترین ابزارها و روش‌های امنیتی، آنطور که باید امکانپذیر نیست.

5- آينده فرقه‌ها را در ايران چطور مي‌بينيد؟

با شناخت گذشته مي‌شود حال را درك كرد. براي اينكه بدانيم حالا چه خبر است مي‌توانيم اين را از درك گذشته حاصل كنيم و براي آنكه بدانيم فردا چه مي‌شود كافي است امروز را درك كنيم. با تعيير امروز، فردا هم تغيير مي‌كند همانطور كه تغييرات گذشته، اوضاع امروز ما را دگرگون مي‌كنند. اين يكي از اصول كلي آينده پژوهي است. [2] در اين باره هم متفاوت است. براي آنكه بدانيم فرداي ايران از نظر پديده‌هاي نوظهور مذهبي و جنبش‌هاي معنوي يا فرقه‌ها چه خواهد بود بايد ببينيم امروز داريم چكار مي‌كنيم … اين بستگي به روش ما دارد. روشي كه در سي سال گذشته و حتي قبل از آن وجود داشته عملاً روشي مخرب است و قادر نيست مسائل جديد مربوط به دنياي جديد را حل كند.

ورود فرقه‌هاي جديد به ايران از حدود پانزده سال پيش آغاز شد، اجتناب ناپذير هم بود اما در اين پانزده سال ديده بانان فرهنگي كجا بودند؟ مسئولان امنيتي و مراكز مربوطه به چه كاري مهمتر از اين مشغول بودند؟ چه شد كه بعد از پانزده سال يكدفعه يادشان افتاد كه فرقه‌هاي جديد و جريانهاي معنوي يكي از پيچيده ترين مسائل جهان معاصر است. آنها وقتي يادشان افتاد كه بسياري از فرقه‌ها ريشه دوانده بودند، تثبيت شده بودند، الگوهاي تثبيت و گسترش را يافته بودند. وقتي يادشان افتاد كه بيماري همه جا را گرفته و در بسياري مزمن شده بود. هر مسئولي سعي داشت مسئول ديگر يا مسئولان و نهادها و دولتهاي قبلي را متهم كند. واكنش اين بود كه دريك شتابزدگي همه جا فرياد زدند كه مواظب باشيد فرقه‌ها حمله كرده اند. حداقل پانزده سال از اين تهاجم گسترده گذشته بود و پانزده سال بعد، مرزبانان اجتماعي و ديده بانان فرهنگي شيپورها را به صدا در آوردند. خود اين كار مخرب بود و براي فرقه‌هاي قدرتمند و ريشه دار به مائده اي آسماني شبيه بود. آنها مورد توجه جهان و رسانه‌هاي بين المللي قرار گرفتند و در بعضي از محاسبات و برنامه ريزي‌هاي قدرتهاي بزرگ محاسبه شدند …

مردمي‌كه نمي‌دانستند، دچار كنجكاوي شدند. بعد ديدند بعضي از اعضاء خانواده و فاميل خودشان در همين فرقه هستند و يك آشنا سازي طبيعي انجام شد. بعضي‌ها وحشت زده شدند و امنيت رواني خودشان را از دست دادند و اين خود فرصتي را فراهم كرد كه به بعضي از انديشه‌ها روي بياورند كه امتداد آنها در جريانات معنوي جديد است. ما گزارش‌هاي مفصلي را از اين بازخوردها داريم …

شايد روش نرم و نامحسوس و هنرمندانه كارايي بسيار بيشتري مي‌داشت…

الان همۀ فرقه‌ها دريك حالت واكسينۀ زماني اند. ويژگي زماني كه بر پايۀ اصل رواني هجوم عمل مي‌كند آنها را در حالت جنگي قرارداده، درِ قلعه‌ها بسته شده، آنها احساس مي‌كنند كه قرار است نابود شوند پس هر دستي را پس مي‌زنند. ناامني رواني آنها را به موضع گيري تخاصمي‌كشانده است و اين يكي از بدترين نتايج اين اعلام نابهنگام است. فرقه‌ها از همان لحظه اي كه برضد آنها اعلام جنگ شد طبق گزارشي كه ما داريم عموماً دچار تدابير چند لايۀ حفاظتي شدند. اغلب دچار تكثير شدند. منابع حياتي خود را جابجا كردند. موشك‌هاي فكري و فرهنگي خودرا به خارج از مرزها منتقل كردند…

فرض كنيم كه فرقه‌هاي انحرافي مثل ايدز باشند. پانزده سال پيش ويروس‌ها وارد شده اند. خيلي‌ها را مبتلا كرده اند، وارد يك نسل قبلي و بعدي هم شده اند. بعد جارچي‌ها در همه جا جار مي‌زنند: مردم ايدز آمده. اگر با همين روشي كه امروز مبناي كار است جلو برويم، اين را بر اساس ديدگاهها و اصول آينده پژوهي مي‌گويم، در آينده اي كه دور نيست ايران و سرزمين‌هاي اسلامي‌به فرقه زار مبدل مي‌شود.

ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسینایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین


[1] كتاب يكي از دو سخنگوست. ميزان الحكمه

[2] در ميزان الحكمه آمده: گذشته دنيا, براى خبر دادن از آينده آن كافى است . – همينطور يك ضرب المثل چيني هم مفهومي‌مشابه را بيان ميكند كه ميگويد: گذشته را بدانيد تا آينده را بدانيد.


Leave a comment

برچسب «فرقه رام الله» توسط روحانیت طالبانی به جمعیت ال یاسین

بررسي ديدگاه‌های ضد فرقه‌اي در ال‌ياسين

لازمه اثبات فرقه بودن داشتن يكسري از ويژگيها است، كه ابطال وجود اين ويژگيها در ال‌ياسين بخشي از دلايل فرقه نبودن آن را تشكيل ميدهد. اما دلايل فرقه نبودن ال‌ياسين به اين موارد محدود نيست. دسته ديگري از دلايلي كه بر رد اتهام فرقه بودن بر جمعيت ال‌ياسين دلالت دارد دارا بودن ويژگيهاي ضد فرقه ايست.

اينها ويژگيهايي هستند كه با رفتارهاي فرقه اي تناقض داشته و با وجود آنها در يك جمع خصايص فرقه اي در آن بوجود نميايند. اينها را عناصر ضد فرقه اي ميناميم.

نسبت اين عناصر با فرقه‌گرايي مثل آب و آتش يا نور و تاريكي ؛ يا ويروس و ضد ويروس است. وقتي كه نور هست تاريكي وجود ندارد و وجود تاريكي با نور قابل جمع نيست و وقتي هم اين ويژگي‌ها و مبناها در جمعي حاكم باشند ممكن نيست آن جمع فرقه باشد.

بر اساس دلايلي كه در اين متن ارائه ميشود، ما قائليم كه ال‌ياسين نه تنها فرقه نيست بلكه اصولا رفتارهاي ضدفرقه اي متعددي در آن وجود دارد كه مانع از تحول آن به فرقه ميشود.

از اين نظر ال‌ياسين الگويي از جمعيتي است كه تدابيري هوشمندانه در آن تعبيه شده كه دربرابر اين خطر (تبديل شدن به فرقه) مصون بماند.

 

1- نفي مستقيم فرقه بودن: يكي از عملكردهاي ضدفرقه‌اي ال‌ياسين «نفي مستقيم فرقه بودن» است. ايليا«م» مكرراً بطور صريح و تاكيدي فرقه بودن آموزشهاي خود را رد كرده است. اين عمل مانند نابودسازي هويت فرقه اي در يك جمع است كه يكي از مهمترين اركان فرقه‌هاست. بطور مثال در بخشي از سخنان او آمده:

«تعليماتي كه به شما داده ام درباره هيچ دين و فرقه‌اي نيست. يافتم و ديدم و آموختم و به شما تعليم دادم. اين نه درباره شريعت است نه طريقت.»

تشكيل فرقه تلاشي براي كسب هويتي مستقل است و لازمه هر فرقه اعلام نوعي جدايي طلبي و متمايز كردن خود از ساير اديان و عقايد است. بنابراين تاكيد بر اين هويت براي بنيانگذاران و رهروان فرقه‌ها ارزشي اساسي دارد.

از سويي اعلام هويت و سعي در تثبيت آن روشي براي رسميت بخشيدن به اين هويت است. لذا فرقه‌ها جدايي طلبند و جدايي خود را از ديگر عقايد و شعبه‌ها اعلام مي‌كنند تا به هويت خاصي كه براي خود و عقايد خود قائلند رسميت دهند. بنابراين اگر بنيانگذار و پيروان يك فرقه، «جدا بودن» و فرقه بودن خودشان را قبول نداشته باشند، نقض غرض كرده اند.

نكته ديگر اينكه استاد ايليا نه فقط ادعاي فرقه‌بودن نكرده و نه فقط اين ادعا را صريحا رد كرده، بلكه اصل و اساس فرقه‌گرايي را باطل اعلام نموده است. بطور مثال در يكي از بيانيه‌هاي منتشره بين مستقيماً به نقل از ايليا«م» آمده:

«فرقه‌گرايي باطل است و در دين خدا راه ندارد».

 و يا در اين سوال و جواب چنين ديدگاهي بوضوح ديده ميشود :

س – آيا شما گرايش به فرقه خاصي داريد؟ به نظر شما کدام فرقه‌ها به نسبت بقيه صحيح تر و قابل قبول هستند؟

ج – مطابق كلام خداوند، فرقه‌گرايي و متفرق شدن در دين خدا باطل است. از كسي كه فرقه‌گرايي را باطل و مردود اعلام مي‌كند و آنرا به انجام مي‌رساند همانطور كه رسانده است، چگونه مي‌توان انتظار داشت كه به فرقه‌گرايي آلوده شود؟ حقيقت نيازي به فرقه‌سازي ندارد…

«مُنيبينَ اِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ اَقيموُا الصَّلوةَ وَ لاتَكوُنُوا مَنَ المُشْرِكينَ. مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ کَانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِمَالَدَيْهِمْ فَرِحُونَ.».

به او بازگرديد، از او بترسيد و نماز بگزاريد و از مشركان نباشيد. از آنان نباشيد كه دين خود را پاره پاره كردند و فرقه فرقه شدند و هر فرقه‏اي به هر چه داشت دلخوش بود.

 

2- آموزش انديشه‌هاي ضد فرقه اي: مقوله ديگر كه در ال‌ياسين ديده ميشود اين است كه استاد ضمن آموزشهاي خود ديدگاهها و بينش‌هاي ضد فرقه اي را به شاگردان خود تعليم داده است.

بطور مثال تاكيد بر جوهر مشترك اديان، نگاه پلورال به حقانيت اديان، انحصاري ندانستن رستگاري براي جمع يا نژاد يا فرقه اي خاص از جمله ديدگاههاي ضدفرقه اي و ضد جدايي طلبانه ايست كه او بر آن تاكيد داشته است.

 

3- ايجاد رشد و استقلال فكري در شاگردان: رهبران فرقه‌هامي‌خواهند هر چه بيشتر كنترل اعمال هواداران خود را بدست بگيرند، و به همين دليل سعي ميكنند آنها را (خصوصا از نظر ذهني) هر چه بيشتر به خود وابسته كنند.

برخي از فرقه‌ها با ترويج عقل‌گريزي و نفي لزوم بكارگيري تفكر براي حل مسائل زندگي، هواداران خود را در حالتي از وابستگي ذهني نگه ميدارند تا جايي كه مريد براي حل مسائل مهم زندگي خود به نوعي به فرد مركزي در فرقه محتاج باشد. بنابراين هرگونه آموزشي كه اعضا را به سمت استقلال و توانمندي فكري و شخصيتي سوق دهد، نوعي آموزش ضدفرقه‌ محسوب مي‌شود.

اما گرايش همه آموزشها در ال‌ياسين رساندن افراد به استقلال و رشد فكري و آموزش تفكر و تحليل و حل مسائل بوده اشت.

اعضاي ال‌ياسين تاكيدات استاد ايليا«م» درباره اموختن تفكر را ميدانند و به ان عمل ميكنند و اين روند به جرياني در اعضا تبديل شده كه نتيجه آن قدرت عمل و استقلال راي و برخورد عقلاني با مسائل است. اين در حالي است كه ما در فرقه‌ها شاهد عكس اين رفتار و روند وابسته سازي فكري اعضا به رهبران فرقه‌ها هستيم. از اين نظر مي‌توان گفت كه عملكرد ال‌ياسين يك عملكرد ضد فرقه ايست كه در تضاد شديدي با فضاي حاكم بر فرقه‌هاست.

 

4- تاكيد بر پيامبران و امامان بعنوان الگو: هر فرقه براي تثبيت هويت و استقلال خود نيازمند ارائه الگوهاي رفتاري درون فرقه‌اي براي خود است. به همين دليل بنيانگذاران هر فرقه خود يا نزديكانشان را بعنوان الگوي شاخص براي پيروان خود معرفي ميكنند.

اما ايليا«م» خود را الگوي شاگردان نميداند بلكه پيامبر (ص) و امامان (ع) و خصوصا حضرت علي (ع) را بعنوان الگوي مناسب معرفي كرده و شاگردان را به پيروي از اين الگو دعوت ميكند. او اين معنا را در شعار «شيعه علي، مانند علي» خلاصه كرده و به شاگردانش آموخته.

اين ديدگاه را بطور واضحي در كتاب جريان هدايت الهي مي‌توان يافت: «من راهنما و معلّم آنان {شاگردان} هستم نه الگويشان. الگوي آنان پيامبران و امامان هستند.»[1]

اين در حالي است كه در ال‌ياسين پذيرش و آمادگي براي اينكه ايشان خودشان را بعنوان يك الگو معرفي كنند بسيار زياد بود. از سويي بسياري از طيفهاي ال‌ياسين ديدگاههاي مذهبي نداشتند و اين گفته براي آنان ديدگاهي دافع بودكه با اينحال واقعيت داشت و مورد تاكيد بود.

 

5- تاكيد بر قرآن بعنوان محك حقانيت انديشه‌ها: انسان امروز در محاصره انواع انديشه‌هاي گوناگون قرار دارد و هر روزي انديشه و عقيده‌اي از گوشه‌اي از جهان مطرح مي‌شود. انسان بايد در اين ميان حق را از باطل تشخيص دهد. در اينجا اين سئوال مطرح مي‌شود كه اين انديشه‌ها را با كدام ميزان و محك بايد آزمود تا به درستي يا نادرستي‌شان واقف شد؟

فرقه‌ها جوابهاي خاص و انحصاري را به اين سئوالات مي‌دهند كه نشان دهنده نقطه نظرات مختص آن فرقه است. اما در ال‌ياسين بنابر تاكيد ايليا ميم اين مبنا رجوع به قرآن و احاديث معتبر بوده است. از نظر ايليا محك ومعيار قبول كردن يا مردود شمردن عقايد و آرايي كه امروزي در جهان تحت عناوين گوناگون مطرح مي‌شود يك راه اساسي دارد و آن اين است كه ببينيم اين عقايد با قرآن هماهنگي دارد و بررسي كنيم كه در احاديث معتبر تاييدات يا نشانه‌هايي بر تاييد آنها يافت مي‌گردد يا خير؟

اين ديدگاه چنان در ال‌ياسين بنيادي بود كه شاگردان به مرور روزانه قران در صبح و شب سفارش شده بودند و اكثر شاگردان هم اين توصيه را انجام ميدادند. بطوريكه بعد از مدتي كساني كه در عمرشان يك بار هم قرآن را نخوانده بودند چندين بار قرآن را ختم كرده بودند. تشويق اعضا به انجام تحقيقات قرآني هم از مصاديق ديگر تاكيد ايشان بر قرآن است.

 

6- انتخاب آزاد : محدود كردن آزاديهاي فردي يكي از ابعاد فرقه‌ها به شمار ميرود. از محدود كردن ارتباطات و علائق گرفته تا انتخاب همسر، شغل، دوستان.

محدود كردن امكان انتخاب نوعي اسارت رواني و از رفتارهاي فرقه‌اي است و در مقابل آن احترام به انتخاب اعضا يك رفتار ضدفرقه اي محسوب ميشود.

اما در ال‌ياسين انچه كه از استاد اموختيم نه محدود كردن زندگي و انتخابها بلكه گسترده كردن ان و مواجهه با ابعاد جديد زندگي بود. همه در انتخاب شيوه زندگي ازاد بودند و حتي الزام يا تضمين خاصي براي رعايت تعليمات استاد از ديگران گرفته نميشد. اما اعضا بطور خودجوش و غير سازمان يافته اي درباره تعليمات استاد غيرتمند بودند و همديگر را به رعايت تعليمات ياداور ميشدند.

در ال‌ياسين آزادي كامل براي همه وجود داشت و هيچوقت ما نشنيديم و نديديم كه حتي كسي در صحبتهاي درگوشي اش هم حرفي از محدود سازي انتخاب آزاد بزند يا مصداقي را بيان كند.

انتخاب شيوه زندگي، امكان انتخاب بهره‌گيري از فرصتهاي تحصيلي، شغلي و… مانند همه افراد انساني ديگر براي اعضاي جمعيت ال‌ياسين هم وجود دارد. در واقع آموزش‌هاي ايليا«م» نه تنها اين امكان را براي كسي محدود نكرده، بلكه بواسطه رشد ديدگاهها و تفكر افراد امكان انتخاب هر چه بهتر را براي شاگردان ممكن كرده است.

 

7- نظر خواهي از مراجع ديني: همانطور كه ميدانيم طيف گسترده اي از پيروان استاد ايليا «ميم» در ايران شيعيان اثني عشري هستند. كساني كه با وجود تدين به دين و مذهب مشخص، تعليمات استاد را بعنوان تعليمات روشنگر و تعالي بخش تشخيص داده‌اند.

نمايندگاني از اين طيف بنا بر توصيه استاد در مقاطع گوناگون با مراجع محترم شيعه بطور حضوري صحبت كرده و نظرات آنان را درباره استاد و تعليمات او خواستار شده‌اند.

گذشته از اينكه هيچكدام از اين مراجع محترم نظري مبني بر فرقه اي بودن تعليمات ايشان بيان نكرده اند، نفس همين كار يعني نظر خواهي از مراجع تقليد، نشانه يك رفتار ضد فرقه اي است.

براستي كدام رهبر فرقه است كه شاگردانش را در رفتن نزد مراجع تقليد و كسب نظر آزاد بگذارد و اگر اين اتفاق افتاد با آنها برخورد نكند؟ در حالي كه ما در فرقه جريان بسته و محدود شده اطلاعات را شاهديم، در ال‌ياسين رفتاري معكوس آن را شاهد بوده‌ايم.

 

در جمع بندي بايد گفت كه ممكن نيست كه در جمعي اين تعداد عناصر بنيادي ضدفرقه اي وجود داشته باشد و آن جمع را بتوان فرقه ناميد.

برچسب ها:ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,ایلیا ، ایلیا رام الله , ایلیا میم , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا , ضد فرقه , ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین ,


9 ايليا«م»