ايسمهاي معنوي با قدرت و به سرعت همه جا را ميگرفت. چند دهه قبل، فضاي معنوي آمريكا توسط بعضي از معلمين شرقي كه اكثراً هم از هندوستان بودند فتح شده بود. اين معلمان مانند سرنشينان كشتي كريستف كلمب بودند كه در رأس آنها راماكريشنا و شاگرد او ويوكاناندا قرار داشتند. بعد از سخنراني ويوكاناندا موجهاي شرقي گرايي پي در پي حيطههاي معنوي آمريكا را فتح ميكرد و به تصاحب مستتر فرهنگ معنوي شرق و عمدتاً هند دامن ميزد. معلمان و مبلغان ديگر فرهنگ كهن هند هم يك به يك از راه رسيدند و هر كدام منطقۀ بزرگي از ذهن و زمان آمريكا و سپس اروپا را فتح كردند. يوگاناندا، كريشنامورتي، ماهاريشي، اشو راجنيش، پرابهوپادا، ساي بابا، و ديگران. آمريكا و دنبالۀ آن كه اروپا بود شديداً تحت تأثير معنويت هندي قرار گرفته بود. برخي از اين افراد [مانند يوگاناندا] به كاخ سفيد هم رفت و آمد داشتند. جريانهاي مسيحي در برابر اين امواج فراگير و قدرتمند، هر روز ضعيفتر ميشدند و ميدانهاي جديدي را واگذار ميكردند. مردمي كه از افرادي مانند ساتياساي بابا، كريشنا مورتي، راجنيش و ماهاريشي الهام ميگرفتند صدها بار بيشتر از كساني بودند كه مثلاً از رئيس جمهور آمريكا الهام پذيري داشتند. آمريكا و اروپا داشت پر ميشد از جريانهاي معنوي هندي و در مرحلۀ بعد چيني. نفوذ معنوي چين عمدتاً از طريق جريان ذن و ورزشهاي رزمي از نوع چيني بود…
در اوج اين استحاله و غلبۀ معنوي، مسئولين آمريكايي تصميم گرفتند راجنيش را از ايالات متحده اخراج كنند و اين تصميم خود به جهش جديدي در تولد و تكثير انديشههاي هندگرا و بويژه انديشههاي راجنيش، در آمريكا و اروپا و ديگر كشورها منجر شد.
مسئولان آمريكايي براي برخورد با اين پديده فراگير تدابير ديگري را اتخاذ كردند و روشهاي نرم و چندوجهي را به كار بردند… بنيادگرايان يهودي و مسيحي فعال شدند. چند انجمن و سازمان بزرگ تبليغ مسيحيت به شيوه جديد وارد عرصه شد. به جريانهاي داخلي ميدان داده شد. بنابراين دهها جريان جديد وارد ميدان شدند. معماران امنيتي آمريكا راه را نه در سركوب و مقابله خشن با جريانهاي وارداتي بلكه در بالا بردن توان توليد و قدرت پاسخگويي يافتند و البته از راههاي ديگر، راههايي مانند كنترل و جهت دهي به جريانات وارد شده و تصرف نامحسوس مركز ثقل آنها…
بنابراين دهها جريان جديد بوجود آمد يا اينكه از حالت ناآشكار خارج و در سطح اجتماع ظاهر شد. سازمان علم مسيحي، كليساهاي خانگي، جرياناتي مانند هيپنوتيزم، اكنكار، ساينتولوژي، شمنيزم (و تنسكريتي)، ان ال پي و داستان پردامنهاي به نام تكنيكهاي موفقيت.
بعد از فروپاشي بلوك شرق و با قدرت گرفتن فرآيند جهاني شدن، كشورهاي اروپاي شرقي و خود روسيه هم هر چه بيشتر در معرض اين موج پيش رونده قرار گرفتند. تعداد مراكز مرتبط با يوگا و مدي تيشن در جهان دهها مرتبه از تعداد كليساها، مساجد و كنيسهها بيشتر شد و امروز هم بيشتر است…
اين امواج با وجود همۀ كنترلها و مقاومتها به ايران هم رسيد. جريانهاي يوگايي، كريشنايي، ساي بابايي، تي ام، تانترا، فالون كنگ و مانند اينها در همه جاي ايران و مخصوصاً در تهران ظاهر شده بود. ايسمهاي معنوي به دور از چشم متصديان فرهنگي در حال تحكيم ريشههاي خود بودند. اكيست ها، ساينتولوژيست ها، تانتريست ها، يوگيستها و بسياري ايسمهاي ديگر. جوانان و مردمي كه به اين جريانات گرايش يا تعلق خاطر داشتند، عموماً نيتي جز خداگرايي و تجربه معنويت نداشتند و حتي مي توان گفت از نظر هوشمندي معنوي، در سطوح بالاي جامعه قرار داشتند.
اما متأسفانه اثر آشكار و مستقيمي از خداوند زنده و حاضر، اثري از لااله الا الله، بسم الله الرحمن الرحيم، قل هوالله احد و اثري از توحيد و يگانگي در بعضي از اين داستانها ديده نميشد. بيشتر آنها به نحوي درباره خدا حرف مي زدند اما پيام لااله الا الله آنقدر در آنها مبهم و مستتر بود كه شايد تنها متخصصان اين زمينه ميتوانستند آن را بيابند و البته در بعضي از آنها چنين پيامي وجود نداشت يا حتي پيامي متضاد دريافت ميشد. در ميدان شلوغ اين ايسمها ايليا از «الله ايسم» حرف زد كه براي مردم به صورت الاهيسم به معناي خداگرايي، خدامحوري، خداباوري، خدادوستي و تسليم الهي بيان شده بود. الله ايسم واكنش و دكتريني بود كه ايليا در مقابل ايسمهاي مختلف مطرح كرد و تفاوتهاي زيادي با الاهيسم (كه از ريشه و سابقهاي كهن برخوردار بود) داشت اما در بين مردم اين دو مفهوم يكي تلقي ميشدند. الاهيسمي كه ايليا بعداً مطرح كرد يك روايت متفاوت، كامل و جامع و هماهنگ از الاهيسم كهن بود و با اطمينان كامل ميتوان گفت آموزههاي الاهيسم كه توسط ايليا تفسير و تبيين شده جذابترين، قويترين و كاملترين تفسير الاهيسم محسوب ميشد اما روايات ديگري نيز از الاهيسم وجود داشت كه توسط اساتيد مختلف در نقاط مختلف دنيا و در زمانهاي مختلف بيان شده بود. كتابهاي متعددي وجود دارند كه بيانگر اين روايات مختلف ميباشند.
ما الاهيسم را ترجمهاي از عبارت لااله الا الله ميدانستيم و الاهيون را كساني كه واقعاً و عملاً به لااله الا الله معتقد هستند و با آن زندگي ميكنند. الاهيسم مكتبي كهن و بسيار عميق بود و در ميان مكتبهاي باطني، بوضوح كاملترين، عالي ترين و قديمي ترين مكتب باطني محسوب ميشود. تاريخ الاهيسم به هزاران سال قبل بازمي گردد و ايليا آن را از معلمي بزرگ كه به او معلم جهاني ميگفت، آموخته بود.
«اولين و عمليترين نتيجة لا اله الا الله اين است كه همه چيز تسليم و در تصرف خداست و همگان ميبايست خود را آگاهانه تسليم خداوند نمايند.»
… در اين زمان ايليا سعي كرد الاهيسم را با شرايط زمان و مكان بيشتر هماهنگ كند و آنرا به تناسب مسائل اين عصر و شرايط موجود تفسير و تبيين نمايد. او سعي كرد كهن ترين و جديدترين علوم باطني را، همۀ روشهاي تفكر خلاق را و كاملترين و عميق ترين انديشههاي معنوي اين عصر را در زير سايۀ الله ايسم گردآورد و همه را با خداگرايي و توحيد هم جهت و موافق كند.
خداوند چنان با او بود و اسم خداوند آنچنان قدرتمند و شديد از او حمايت ميكرد كه اجازه نميداد هيچ انديشهاي از جريانات غيرالهي بتواند حتي براي لحظهاي در برابر اين حركت كه مبناي خود را لااله الاهو ميديد بايستد…
بسياري از كساني كه به جريانهاي انحرافي (مانند فرقه هاي روان گردان…) مبتلا شده بودند، دوباره به سمت خداگرايي و بازگشت به خداوند جهت گرفتند.[1] در سوال و جوابهايي كه با ايليا در جلسات عمومي مطرح ميشد يا برخي مناظرههاي كوتاه، همۀ آن انديشهها در برابر انديشه كائناتي لااله الا الله بلافاصله محو ميشد. لااله الا الله تبديل به اولين شعار ما شده بود كه آن را به صورت لااله الاهو بيان ميكرديم از اين جهت كه ظاهراً و البته ظاهراً، انعطاف پذيري و گسترۀ شنيداري بيشتري براي عبارت لااله الا هو وجود داشت.
«يكي از كليدي ترين اصول الاهيسم اين است كه حقيقت يكيست اما راههاي وصول به حقيقت بيشمار است. خورشيد يكي است اما از نقاط بيشماري ميتوان به آن نگاه كرد و به سوي آن رفت.»
طرح لا اله الا الله به سرعت در همۀ نمادهايي كه به نحوي مرتبط با حركت بود، اعم از موسسات، انجمنها و تشكلهاي ديگر قرار گرفت. آرم اصلي ال ياسين يك «لا» بود كه در آن «اله الا الله» هم آمده بود. آرم نشرتعاليم حق، كتاب تعاليم حق و بيشتر مراكز وابسته، الهام گرفته از لااله الا الله بود اما بعداً از دشمنان خود ميشنيديم كه اين آرمها صهيونيستي است يا مربوط به فراماسونرهاست يا چيزهايي از اين قبيل كه البته اينها حرفهايي بي اساس بودند. [2]
… مسئله الاهيسم و الاهيون هنوز آشكارا مطرح نشده بود و صرفاً چند تن از نزديكان از آن خبر داشتند. البته در اين سالها هيچ وقت ديگر هم آشكارا مطرح نشد چون خطر بزرگي در بيان آن وجود داشت. اين احتمال به قوت وجود داشت كه خود ما هم تبديل به يك فرقه شويم. ايليا كاملاً مراقب بود كه اين جريان فكري به يك فرقه تبديل نشود. او حتي براي اين منظور مركز تحقيقات فرقهها و جريانهاي معنوي را راه اندازي كرد كه از طريق آن همه جريانهاي معنوي، چه مثبت و چه منفي، همه فرقه ها، ضدفرقهها و پديدههاي نوين ذهن گرا يا معنويت گرا را عميقاً و به طور مستمر رصد ميكرديم و تحت بررسي داشتيم. ايليا نميخواست كه به سرنوشت ديگراني كه آنها را اتفاقاً خوب ميشناخت مبتلا شود و نميخواست در جاي پاي مدعيان، پا بگذارد. نميخواست پيرامون او جريان جديدي درست شود. او همۀ اين سالها را در بارۀ خدا و خداگرايي، در بارۀ اسم خدا و روح خدا، در بارۀ تسليم الهي، ايمان الهي و عشق الهي، در بارۀ توجه به خدا و حضور الهي حرف زده بود و تا جايي كه ما ميديديم و تجربه ميكرديم و مردم اعتراف كردند اكثر كساني كه با آنان برخورد كرده بود به خداوند، به كلام خدا، به نور تفكر و به روشنايي تحقيق پيوند خورده بودند، اما هيچ وقت شرايط آن مهيا نشد كه او آشكارا و بي پرده دربارۀ الاهيسم (الاهيسم باطني و كهن) حرف بزند. كتابهاي مرتبط با الاهيسم، انواع شاخههاي باطني كه همگي از تنه لااله الا هو استخراج شده بودند، سالها آمادۀ انتشار بود اما هيچ يك از آنها منتشر نشد. فقط سي چهل جلد از يكي از اين كتب و آن هم براي دوستان نزديكي كه در ايران يا خارج از ايران بودند، تهيه شد.
ایلیا «میم» آزاد شد. معلم بزرگ تفکر، استاد ایلیا(پیمان فتاحی) مسئول انجمن متفکران و محققان آزاد، برای چهارمین مرتبه از زندان آزاد شد.
استاد ایلیا رهبر جمعیت الاهیون در سالهای 1386، 1387، 1388 و 1391 توسط دایره ادیان و مذاهب اطلاعات (اِبا؛ بخش امنیتی نظارت بر جنبش های معنوی و جریانهای مذهبی) دستگیر و جمعاً حدود 400 روز را در زندان انفرادی سپری کرد. آخرین دستگیری استاد ایلیا که در سوم آبانماه امسال و در آستانۀ عید قربان صورت گرفت با این اتهامات همراه بود: یک – اقدام بر علیه امنیت ملی از طریق راه اندازی جمعیت الاهیون – اِل یاسین دو – تبلیغ بر علیه نظام (جمهوری اسلامی) از طریق برگزاری جلسات مخفی سخنرانی سه – تبلیغ پلورالیزم مذهبی و لیبرالیزم معنوی !! تبلیغ معنویت منهای شریعت و جدایی دین از سیاست ! چهار – ترویج علوم انحرافی [سبک های تفکر و علوم ذهنی جدید] در جامعه پنج – تلاش برای تلفیق ادیان و ایجاد دین التقاطی – پیوند ادیان و تمدن ها؛ تئوری دین جهانی شش – انتشار کتب آموزشی و تفسیری [تبدیل یافته سخنرانی ها] در سطح کشور – بدون مجوز وزارت ارشاد اسلامی لازم به ذکر است تاکنون 91 جلد از آثار تعلیمی استاد ایلیا به آستانۀ چاپ عمومی رسیده که توسط وزارت ارشاد اسلامی توقیف شده است.
دکتر پریس کی نژاد
سخنگوی جمعیت الاهیون (اِل یاسین) در انگلستان
18/8/91
زندانیان عقیدتی پیمان فتاحی, زندانیان دگر اندیش پیمان فتاحی, زندانی کردن پیمان فتاحی, ازادی پیمان فتاحی از بند 209 زندان اوین, پیمان فتاحی از زندان 209 اوین ازاد شد, پیمان فتاحی از بند 209 ازاد شد, چرا پیمان فتاحی از زندان ازاد شد, دلایل ازادی پیمان فتاحی, فهرست دستگیرشدگان پیمان فتاحی, فهرست بازداشت شدگان ماه و سال پیمان فتاحی, لیست دستگیرشدگان ماه و سال پیمان فتاحی, لیست بازداشت شدگان ماه و سال پیمان فتاحی, زندانیان عقیدتی همچون پیمان فتاحی, اسامی دستگیر شدگان سال و ماه پیمان فتاحی, اسامی بازداشت شدگان ماه و سال پیمان فتاحی, افراد بازداشت شده سال و ماه پیمان فتاحی, افراد دستگیر شده سال و ماه پیمان فتاحی, نفرات و افراد ازاد شده از زندان اوین, لیست و فهرست افراد ازاد شده از زندان اوین پیمان فتاحی,ایلیا «میم» آزاد شد, معلم بزرگ تفکر, استاد ایلیا(پیمان فتاحی), مسئول انجمن متفکران و محققان آزاد, چهارمین مرتبه از زندان آزاد شد,استاد ایلیا,ایلیا میم آزاد شد, پیمان فتاحی آزاد شد, ایلیا رام الله ازاد شد, استاد ایلیا آزاد شد, آزادی استاد ایلیا, ازادی ایلیا میم, ازادی پیمان فتاحی, ازادی ایلیا رام الله, ایلیا رام الله از زندان ازاد شد, ایلیا میم رام الله از زندان ازاد شد, ایلیا رام الله – پیمان فتاحی- از زندان ازاد شد, پیمان فتاحی از زندان ازاد شد, ,خبر آزادی ایلیا میم رام الله, خبر آزادی ایلیا رام الله, خبر آزادی ایلیا , خبر آزادی پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا میم , خبر آزادی ایلیا میم –پیمان فتاحی,خبر آزادی ایلیا میم رام الله, خبر آزادی ایلیا رام الله, خبر آزادی ایلیا , خبر آزادی پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا میم , خبر آزادی ایلیا میم –پیمان فتاحی,ایلیا «میم» آزاد شد, پیمان فتاحی,ایلیا رام الله,رامالله,ایلیا م رام الله, ا.م.رام الله,جمعیت الیاسین,الیاس رام الله, راماله, ایلیا رام اله, رهبر جمعیت ال یاسین, ایلیا میم رام الله, ,خبر آزادی ایلیا میم رام الله, خبر آزادی ایلیا رام الله, خبر آزادی ایلیا , خبر آزادی پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا رام الله – پیمان فتاحی, خبر آزادی ایلیا میم , خبر آزادی ایلیا میم –پیمان فتاحی, دستگیری رهبر جمعیت ال یاسین, دستگیری ایلیا میم, دستگیری ایلیا میم رام الله, دستگیری رهبر الاهیون ایران, بازداشت ایلیا رام الله, بازداشت پیمان فتاحی, بازداشت رهبر جمعیت ال یاسین, بازداشت ایلیا میم, بازداشت ایلیا میم رام الله, بازداشت رهبر الاهیون ایران, بازداشت استاد ایلیا رام الله, بازداشت استاد رام الله, دستگیری استاد ایلیا رام الله, دستگیری استاد ایلیا م رام الله, بازداشت استاد ایلیا م رام الله, خبر دستگیری ایلیا رام الله, خبر دستگیری پیمان فتاحی, خبر دستگیری رهبر جمعیت ال یاسین, خبر دستگیری ایلیا میم, خبر دستگیری ایلیا میم رام الله
ایلیا «میم» آزاد شد. معلم بزرگ تفکر، استاد ایلیا(پیمان فتاحی) مسئول انجمن متفکران و محققان آزاد، برای چهارمین مرتبه از زندان آزاد شد.
استاد ایلیا رهبر جمعیت الاهیون در سالهای 1386، 1387، 1388 و 1391 توسط دایره ادیان و مذاهب اطلاعات (اِبا؛ بخش امنیتی نظارت بر جنبش های معنوی و جریانهای مذهبی) دستگیر و جمعاً حدود 400 روز را در زندان انفرادی سپری کرد. آخرین دستگیری استاد ایلیا که در سوم آبانماه امسال و در آستانۀ عید قربان صورت گرفت با این اتهامات همراه بود: یک – اقدام بر علیه امنیت ملی از طریق راه اندازی جمعیت الاهیون – اِل یاسین دو – تبلیغ بر علیه نظام (جمهوری اسلامی) از طریق برگزاری جلسات مخفی سخنرانی سه – تبلیغ پلورالیزم مذهبی و لیبرالیزم معنوی !! تبلیغ معنویت منهای شریعت و جدایی دین از سیاست ! چهار – ترویج علوم انحرافی [سبک های تفکر و علوم ذهنی جدید] در جامعه پنج – تلاش برای تلفیق ادیان و ایجاد دین التقاطی [پیوند ادیان و تمدن ها؛ تئوری دین جهانی] شش – انتشار کتب آموزشی و تفسیری [تبدیل یافته سخنرانی ها] در سطح کشور – بدون مجوز وزارت ارشاد اسلامی لازم به ذکر است تاکنون 91 جلد از آثار تعلیمی استاد ایلیا به آستانۀ چاپ عمومی رسیده که توسط وزارت ارشاد اسلامی توقیف شده است.
دکتر پریس کی نژاد
سخنگوی جمعیت الاهیون (اِل یاسین) در انگلستان
18/8/91
ما اعضا و نمایندگان شاخه برون مرزی حرکت ال یاسین و نمایندگان دفاتر منطقه ای خارج از کشور این جمعیت، بدینوسیله به اطلاع عموم می رسانیم که در واکنش به چهارمین دستگیری معلم خود، ایلیا «میم» (پیمان فتاحی) و انتقال ایشان به بند 209 زندان اوین، اقداماتی کوبنده را بلافاصله پس از تایید صحت خبر دستگیری آغاز کرده ایم. پیش از این و طی بیانیه های مشترک سه طیف حمایتی (منصورون، حامیان و حافظان ایلیا میم) به 720 طرح راهبردی اشاره شده بود که از سالگرد دومین دستگیری استاد در دست انجام قرار گرفت. این برنامه ها به لطف الهی به بار نشست و هم اکنون مخزن عظیمی از محصولات طرحهای 720 گانه در اختیار ما قرار دارد که بعضی از آنها به تنهایی می تواند برای همیشه به حیات فرقه منفوری به اسم دایره مذاهب پایان دهد. ما صادر کنندگان این بیانیه کلیه مسئولیتهای این برنامه را بعهده می گیریم و مطمئنیم واکنشهایمان از همان مراحل اولیه پاسخ دندان شکنی را به هتک حرمت معلم مان توسط فرقه امنیتی دایره مذاهب و اربابان پشت پرده آن خواهد داد. اما روی صحبتمان با پیروان و شاگردان استاد در داخل کشور نیز هست. دوستان، ما با همه قلب و روحمان غیرت و عزم شما را برای دفاع از استاد درک و تحسین می کنیم اما از شما می خواهیم که پاسخ به این گستاخی دایره مذاهب در دستگیری مجدد استاد و دو تن دیگر از دوستانمان را بر عهده ما بگذارید. از شما می خواهیم که بنابر آنچه قبلاً نیز در بیانیه های منصورون به آن توصیه شده اید، با در نظر گرفتن قوانین جاری کشور از اقدامات حساسیت برانگیز پرهیز کنید و همواره اصول پیروی خاموش را در نظر داشته باشید. یقین داشته باشید که امروز توان دفاعی ما با دوره های قبل غیر قابل مقایسه است. ما در این چند سال بشدت در حال تکثیر همه جانبه و سازماندهی واحدهای راهبردی و مدیریتی جدید بوده ایم. تعداد ما، ارتباطات جهانی مان، امکاناتمان و توان واکنش دهی و محصولاتمان در حدی است که شاید به سختی در تصور شما بگنجد. اگر هم تا این لحظه ساکت بوده ایم دلیلش محدودیتهای اعمال شده در ایران بر دوستانمان بود؛ البته سکوتی سرشار از عمل و به قولی حرکت در خاموشی. اکنون و با دستگیری مجدد استاد ما همان حرکت را با حفظ کلیات اما تغییری واضح در استراتژیها ادامه خواهیم داد. هر چند دستگیری معلم زندگی ما به سان در بند بودن هر انسان آزاده و حق طلب دیگری برایمان دردناک است، اما این فرصت را غنیمت می شمریم تا یکبار دیگر بارانی از نیزه را به باران برکت تبدیل کنیم و همزمان با جهانی سازی اندیشه های استاد، با تمام قوا بیزاری خود را از فرقه دایره مذاهب علنا و از طریق اقدامات اجرایی فریاد بزنیم. دور از انتظار نیست که به زودی شاهد تکرار دروغ ها و تحریفهای همیشگی، و حتی تشدید فشارها و حتی اقدامات شدیدتر نسبت به استاد ایلیا میم باشیم. ما ضمن هشدار به دایره مذاهب و اربابان پشت پرده آن نسبت به عواقب هر گونه تخریب و فشاری نسبت به معلم بزرگمان ایلیا میم، اعلام میداریم که در مقابل انتشار هر دروغ در خصوص استاد ایلیا، چندین شاهد از سراسر جهان به صدا درخواهند آمد و درباره آن چه از ایشان به چشم خود دیده و تجربه کردهاند شهادت خواهند داد و این شهادت خود را در سطح بین المللی انتشار خواهند داد. به ازای هر جعل و تحریف که در نشریهای فارسی زبان و به شکل محدود در داخل ایران توزیع شود، روند آشناسازی مردم سراسر جهان را با تعالیم و آموزههای حیات بخش رهبر و معلم بزرگمان تشدید خواهیم کرد، و این خود یکی از شیوههای ما برای عیان کردن چهره نفرت انگیز فرقه طالبانی دایره مذاهب خواهد بود. سیر کلی اقدامات ما در فاز جاری از این قرار خواهد بود: • تشدید معرفی استاد و جهانی سازی اندیشه های ایشان از طریق انتشار تصاعدی کتابها، تعالیم و دکترین های 360 گانه ایشان • تشدید اطلاع رسانی ها و حضور رسانه ای و افشای قصدها و روشهای دایره مذاهب • انتشار تدریجی یا یکباره نزدیک به 3000 محصول موجود در آرشیو حرکت ال یاسین با هدف معرفی دیدگاههای استاد خصوصا در بخش سیاسی- اجتماعی و افشاگری درباره فرقه امنیتی مذاهب و اربابان آن. این محصولات بر اساس خطوط و راهبردهای موجود در آخرین بیانیه های مشترک منصورون، حامیان (ا.م)، و حافظان (ا.م ) تهیه شده اند. در صورت لزوم انتشار محصولات به سمت مواردی خواهد رفت که افشاگری های شدیدی را در بر دارند. • انتشار تدریجی – تصاعدی شهادت های مستند شده شاهدان حق. (بصورت مکتوب و تصویری) • راه اندازی فاز دیگری از پروژه های سینا (انرژی زایی) • فعال کردن مجدد روند پیگرد قانونی آمران و بانیان برخورد با استاد و شدت بخشیدن به پرونده های از قبل تشکیل شده در نهادهای بین المللی. • چرخش فعالیت های کلیه طیف های پیروان و حامیان ایلیا «میم» در سراسر جهان در جهت دفاع همه جانبه و جهانی از ایشان
ما اقدامات خود را به ازاء هر هفته نگهداشتن استاد ایلیا میم در زندان یک گام به جلو خواهیم برد و در صورت تداوم این بازداشت بصورت تصاعدی و تا هر سطحی که لازم بدانیم ادامه خواهیم داد. بدیهی است که در صورت ادامه فشارها بر استاد ایلیام میم و اقدامات شدیدتر دایره مذاهب نسبت به پرونده استاد، واکنشهای ما به سمتی خواهد رفت که قطعا در شرایط بحرانی و شکننده جاری کشور، بر اربابان پشت پرده دایره مذاهب بطرز جبران ناپذیری گران خواهد آمد. و باز هم تکرار میکنیم که : “ما با تمام روح و جانمان به معلم و سرورمان كه خدا و زندگي را در او يافته ايم، تفكر و تحقيق را از او آموخته ايم و حكمت و دانايي را از او به ارث برده ايم، وفاداريم و وفاداريم و وفاداريم. آزار او را آزار روح خود مي دانيم و تا نابودي و محو ريشه اي و همه جانبۀ دشمنان او و ايدئولوژي و اعتبار دشمنان او در جهان، با تمام وجود تلاش خواهيم كرد.” و در این راه تا پای جان ایستادهایم.
و سلام بر آنان که از هدایت الهی پیروی می کنند 30 اکتبر 2012 میلادی مصادف با 9 آبان 1391 شمسی
کلیدواژه ها:نمایندگان,حرکت ال یاسین,ایلیا «میم»,پیمان فتاحی, زندان اوین,دستگیری ,بیانیه های,منصورون، حامیان و حافظان ایلیا میم,طرح راهبردی,فرقه منفوری, دایره مذاهب,فرقه امنیتی,حرکت,استراتژیها,تحریفها,استاد ایلیا,فرقه طالبان,یحرکت ال یاسین,حامیان (ا.م),حافظان (ا.م ),حرکت,استراتژیها,تحریفها,استاد ایلی,افرقه طالبانی,حرکت ال یاسین,حامیان (ا.م),حافظان (ا.م )وین, بازداشت, برخورد, دستگیری, نیروهای امنیتی, زندان, دستگیری ایلیا رام الله, دستگیری پیمان فتاحی, دستگیری رهبر جمعیت ال یاسین, دستگیری ایلیا میم, دستگیری ایلیا میم رام الله, دستگیری رهبر الاهیون ایران, بازداشت ایلیا رام الله, بازداشت پیمان فتاحی, بازداشت رهبر جمعیت ال یاسین, بازداشت ایلیا میم, بازداشت ایلیا میم رام الله, بازداشت رهبر الاهیون ایران, بازداشت استاد ایلیا رام الله, بازداشت استاد رام الله, دستگیری استاد ایلیا رام الله, دستگیری استاد ایلیا م رام الله, بازداشت استاد ایلیا م رام الله, خبر دستگیری ایلیا رام الله, خبر دستگیری پیمان فتاحی, خبر دستگیری رهبر جمعیت ال یاسین, خبر دستگیری ایلیا میم, خبر دستگیری ایلیا میم رام الله, خبر دستگیری رهبر الاهیون ایران, خبر بازداشت ایلیا رام الله, خبر بازداشت پیمان فتاحی, خبر بازداشت رهبر جمعیت ال یاسین, خبر بازداشت ایلیا میم, خبر بازداشت ایلیا میم رام الله, خبر بازداشت رهبر الاهیون ایران, خبر بازداشت استاد ایلیا رام الله, خبر بازداشت استاد رام الله, خبر دستگیری استاد ایلیا رام الله, خبر دستگیری استاد ایلیا م رام الله, خبر بازداشت استاد ایلیا م رام الله, اوین, بی خبری از وضعیت استاد ایلیا میم رام الله پس از دستگیری و بازداشت, بی خبری از وضعیت استاد ایلیا رام الله پس از دستگیری و بازداشت بی خبری از وضعیت استاد ایلیا م رام الله پس از دستگیری و بازداشت, بی خبری از وضعیت پیمان فتاحی پس از دستگیری و بازداشت,پیمان فتاحی کیست, ایلیا رام الله کیست, استاد ایلیا کیست, ایلیا م رام الله کیست, استاد ایلیا میم رام الله کیست, زندگینامه استاد ایلیا رام الله, زندگینامه استاد ایلیا میم رام الله, زندگینامه پیمان فتاحی, زندگینامه ایلیا رام اله, معرفی ایلیا رام الله, معرفی پیمان فتاحی, معرفی استاد ایلیا رام الله,بازداشت ایلیا میم رهبر جمعیت ال یاسین ,بازداشت ریاست انجمن متفکران و محققان ایران,دستگیری ایلیا میم رهبر جمعیت ال یاسین,دستگیری ریاست انجمن متفکران و محققان ایران,انتقال استاد ایلیا میم به مکانی نامعلوم,انتقال پیمان فتاحی(ایلیا میم رام الله) به مکانی نا معلوم, اوین, بازداشت, برخورد, دستگیری, نیروهای امنیتی, زندان,دانلود کتاب آمیبن ، پی دی اف دانلود کتاب آمین ، pdf آمین دانلود، کتاب آمین را از اینجا دانلود کنید، کلیک دانلود کتاب آمین، پخش سه میلیون کتاب آمین، پخش موثر کتاب آمین .
بدینوسیله به اطلاع عموم می رسانیم ما شاگردان استاد ایلیا «میم» به دلیل چهارمین دستگیری معلممان، انتشار سه میلیون نسخه از کتاب تعالیم حق (جلد یکم) و کتاب آمین (جلد یکم) را به صورت وسیع آغاز کردیم
ایلیا میم رهبر جمعیت ال یاسین و ریاست انجمن متفکران و محققان ایران برای چهارمین بار بازداشت شد
روزگذشته سوم آبان ماه استاد ایلیا (پیمان فتاحی ) به همراه دو تن از همراهان ، مرتضی رسولیان و امیررضاالماسیان (از اعضاء و محققان انجمن متفکران و محققان ایران) برای چهارمین بار متوالی طی 4 سال گذشته دستگیر شد.
به گفته شاهدان عینی ایشان که قصد قربانی کردن گوسفند به مناسبت عید قربان را داشتند، با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شدند.
این برخورد منجر به دستگیری استاد ایلیا و همراهان شان، حتی فرد قصاب و ضبط وسایل او (شامل چاقو و چنگک قصابی) شد. با آنکه نیروهای امنیتی ساعاتی بعد قصاب را آزاد کردند اما گوسفندان همچنان در توقیف باقی ماندند! همچنین در تفتیش خودرو، اسباب بازی های کودک خردسال پیمان فتاحی (شامل تفنگ بادی و فلزی اسباب بازی، و بی سیم اسباب بازی که در صندوق عقب ماشین بوده) نیز ضبط شده است.
لازم به ذکر است فرزند خردسال که شاهد دستگیری پدر در وضعیت بسیار نامناسب (زدن چشم بند، دستبد و برخورد خشونت امیز ماموران) بوده، در شرایط روحی نامساعدی قرار گرفته است.
در حال حاضر علیرغم وعده ماموران مبنی بر آزادی فوری، بازداشت شدگان به مکان نامعلومی منتقل شده و تا کنون هیچ خبری از وضعیت آنان در دست نیست.
ترویج بیخدایی، یکی از بزرگترین دروغ ها و بی پایه ترین اتهامات ساخته شده در باره اساتید معنوی معاصر است. روحانیت تندروی ایران با الگوگیری از شیوه تبلیغاتی دستگاه نازیسم (به ریاست گوبلز) عمل کرده و بر اساس استراتژی دروغ بزرگ که می گوید دروغ را انچنان بزرگ بگو که باورش کنند، اساتید بزرگ حق را مروج عرفان بیخدا معرفی می کنند. خبرگزاری ها، نشریات، سخنرانی ها و کتب و نرم افزارهای تهیه شده توسط ارگانهای فرهنگی – امنیتی همچون سازمان تبلیغات انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران یا حوزه علمیه قم طی چند سال اخیر به طور مداوم تکرار می کنند که « اين عرفانهاي كاذب اعتقادي به وجود خدا ندارند و مردم را به سمتي سوق می دهد كه به جاي اينكه دنبال خدا باشند، به سمت منويات دروني متمايل شوند.»[1]
ساده ترین پاسخ به این دروغ در خود این کذب نهفته است؛ مگر عرفان بدون حضور خداوند امکان پذیر است؟ اصلاح عرفان بیخدا مثل خورشید بدون نور یا اقیانوس بی آب است! اگر بخواهیم عرفان را ریشه یابی کنیم، عرفان از عرف به معنای شناختن، باز شناختن و دانستن بعد از نادانی است. عرفان در اصطلاح یعنی خداشناسی و شناخت حضرت حق تعالی [2]. درکتاب لغت، عرفان علمی از علوم الهی معرفی شده است: «نام علمی است از علوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء و صفات اوست. راه و روشی که اهل الله برای شناسائی حق انتخاب کرده اند عرفان مینامند[3] . اوحدی عارف را اینگونه تعریف کرده است: عارفان که جام حق نوشیده اند، رازها دانسته و پوشیده اند و بالاخره از نظر ابن عربی عارف کسی است که خداوند خود را بر او بنمایاند و حالاتی برای او ظاهر گردد که معرف حال اوست.
آیین ها و جریان های معنوی مختلف در سراسر جهان هزاران سال است که هر کدام به روش خود سعی کرده اند تا حقیقت و نور زنده حاضر در جهان را به مردم بشناسانند . یکی از دلایلی که عده ای این جریان ها را تهی از خدا میدانند این است که دگم اندیشانه تصور می کنند که هر روشی غیر از روش دینی و یا خداشناسی که آنها به ان معتقدند، غلط و انحرافی است و تنها آنانند که راه یافته و رستگارند و البته در جایگاهی هستند که بتوانند درباره حقیقت گرا بودن یا نبودن سایرین قضاوت کرده و حکم دهند! و البته جای تعجب نیست که این شیوه و طرز تفکر محصولی جز تفرقه و خداگریزی به دنبال نداشته است.
1-سای بابا و تصویر از خدا
منتقدان مدعی شده اند که از مجموع گفتههای « سای بابا » درباره خدا به دست می آید که « سای بابا » تصور روشنی از خدا ندارد. از بسیاری گفته ها و تعلیم های او به دست می آید که آنچه اصالت و اهمیت دارد عشق است و عشق یک امر انسانی است.
در اوپانیشادها از خدای «برهمن» و « ایشوارا » خدای یگانه سخن رفته است. طبق این متون، برهما یا خدای خالق، خدایی است فوق صفات كه جز از طریق سلب او را نمی توان شناخت. ساى بابا در مسئله خدا شناسى و پرداختن به خصوصیات خداوندى همواره از تعالیم هندو که مبتنى بر تعدد خدایان (تجلیات خداوند) است فاصله مى گیرد. لکن در صدر و ذیل گفتارهایش درباره خداوند به پیامبران و ادیان توحیدى اشاره مى کند. او در گفت و شنودی با یکی از شاگردان که می پرسد: ” شما گفتید که Paramathma بیشکل، نامهای بیشماری دارد. آیا تمام نامها و شکلها یکسان هستند؟ آیا هیچ تفاوتی هم وجود دارد؟ ” می گوید «این چه سوالی است! به طور قطع تمام نامها و صورتها یکسان هستند. هر نام و هر صورتیکه پرستش شود ، خداوند فقط همان تجسم حقیقی منحصر به فرد است. درک کردن او از طریق تمام نامها و شکلها امکانپذیر است. اما مرید باید به یک نکته توجه کند. خداوند در هر صورتیکه پرستش شود، پرستش مورد علاقه باید برای یک هدف واحد باشد. آرزوی رهایی. فقط باید به خداوند عشق ورزید، نه بههیچ چیز دیگر. عاشق او باشید. بر روی او تعمق کنید. او باید به عینیت برسد. در نهایت، تصمیم بگیرید در او ادغام شوید. فقط باید این آرزوی شدید و تٌُند را داشته باشید.»
2-خدا در نگاه اشو
مهاجمان اشو معتقدند عرفان اشو عرفان بدون خداست و اگر احیانا در این عرفان، خدا مطرح شود، خدایی است که فقط حکم یک وسیله را دارد، نه هدف.
اما اشو در مورد خدا می گوید : تو فقط می توانی با خدا موفق باشی ، نه بر ضد خدا … لا اله الا ا… خدایی بجز خداوند وجود ندارد .در این عبارت کوتاه تمام ارزش های والای تمام مذاهب گنجانده شده است .خداوند وجود دارد و تنها خداوند وجود دارد . درک نهایی حقیقت، چیزی به جز درک نهایی وحدت در درون هستی تان نیست . این است معنای کلمه خدا . خدا در آسمان ها منتظر شما نیست . او در درون شماست .ولی تنها زمانی می توانید آن را بیابید که یک پارچه شوید زیرا تنها یک می تواند یک را بیابد .[4]
او معتقد است : « بسیاری به جستجوی خدا میپردازند بدون اینکه بیاندیشند آیا برای ملاقات با خدا آمادهاند یا نه؟ آیا آمادهاند تا خدا به دیدار آنها آید یا نه؟ انان هرگز به این نکته نمیاندیشند. تاکید میکنم همه چیز را دربارهی خدا فراموش کن، تو فقط خودت را آماده کن، تا خدا به دیدار تو آید.»[5]
چنانچه سخن اتهام زننده را درست بگیریم که اشو عرفان سکولار ارائه میدهد؛ پس نباید هیچ ردپایی از خداوند در تعالیم اشو یافت شود؟! پس چگونه است که یکی از مهمترین تعالیم ایشان آمادگی در حضور خداوند و ملاقات با خداوند است؟ اشو جایگاه خداوند را چنان محترم میشمارد که برای دیدار خدا ، شاگردان و شنوندگان را آماده میکند و به آنها تعالیمی میدهد که منجر به خالص شدن افراد میگردد. استناد به این حدیث حضرت محمد (ص) که می فرمایند : “من عرف نفسه فقد عرف ربه”. (کسي که خود را بشناسد خدايش را شناخته است) نیز زاویه دیگری از نگاه اشو را تایید می کند. از این حدیث اینطور استنباط می شود که خود شناسي و يافتن خويشتن حقيقي خويش از مهمترين مسائل قابل شناخت در نظام هستي و مقدم بر خداشناسی است. خداوند نيز در سوره مائده آيه 105 ميفرمايد: “يا ايها الذين آمنوا عليکم انفسکم”. (اي کساني که ايمان آوردهايد به خود بپردازيد).
همچنین اشو میگوید: « خدا را نمیتوان اثبات کرد. امکان مطرح ساختن هیچ بحثی در موافقت یا مخالفت با خدا وجود ندارد. اما اگر خودآگاهی تو شروع به بالیدن کند خدا را احساس خواهی کرد. با رشد بیشتر خودآگاهی، در نگاه تو جسم و ماده ناپدید میشود و جهان چهرهای الهی به خود میگیرد. همه چیز را یک خودآگاهی میبینی. این قانون بسیار ساده است. جهان به این دلیل ماده به نظر میرسد که تو خودت را یک جسم و ماده میانگاری. تو هر چه باشی، دنیا را نیز همانگونه میبینی. اگر خودت را یک جسم و ماده بیانگاری، دنیا نیز مادی خواهد بود. و هیچ خدایی وجود نخواهد داشت. اگر خودت را یک روح در نظر بگیری، اگر خودت را یک خودآگاهی بدانی، دنیا را نیز خودآگاهی خواهی دید. دنیا یک آیینه است. هر چه تو باشی آنرا باز میتاباند. بنابراین تو به آن چیزی میرسی که شایستهاش هستی. خودآگاهتر شو تا دنیا با تو خودآگاه شود. اگر در اوج خودآگاهی قرار بگیری، دنیای مادی ناپدید و همه چیز الهی میشود. این تجربه نهایی حقیقت، عشق و شادمانی است.»[6]
3-کريشنا مورتي و نفی خدا؟
منتقدان گفته اند کريشنا مورتي گاه تا حد نفي وجود خدا پيش ميرود و آن خدايي را که تعاليم اديان به شرح و وصف آن مي پردازد، «تصور خدا» مي نامد و معتقدات ديگران درباره خدا را گريزگاهي صرف براي گريختن از رنج گريبان گير بشري ميداند. [7]
در حالی که کریشنا می گوید: “اگر می گویی که خود را بخوبی می شناسی اگر چنین احساس کنی بدان که به هیچ وجه خود را نمی شناسی بلکه فقط پوسته ی بیرونی ضعیفی را می شناسی که اغلب به مهلکه و مخمصه افتاده است. اما “تو”- توی واقعی، جرقه ای از آتش خود پروردگار هستی و خداوند قادر مطلق، درون توست و به همین دلیل چیزی نیست که اگر قصد کنی، نتوانی انجام دهی.”[8]
کریشنا خدا را انکار نمی کند ، حقیقت را نفی نمیکند بلکه اعتقاد سطحی را انکار میکند زیرا به گفته وی اعتقاد سطحی و تقلیدی، انکار حقیقت است . دیدگاهش این است که خود را محدود به کشف آنچه که در کتابها یافت میشود نکنید و دل نبندید زیرا به این دانش حقیقی نمی گویند این دانشی کاذب است . میگوید عقایدی که به کشف نرسد و بدون فهم پذیرفته شده باشد و بر اساس آن عملی کوکورانه و بدون آگاهی صورت بگیرد چنین عملی تقلید است . و چنین عقایدی دانش نیست بلکه عقیده و توهم است و منجر به تعارض و فساد و تباهی می شود نه سازندگی . او می گوید اعتقاد به خدا داشتن ، خداجویی نیست و شما را به خودشناسی نائل نمیکند.
دریافت آزادانه حقیقت فارغ از شرطی شدگی های ذهن، قضاوت ها و باورهای کلیشه ای جوهر تعالیم و آموزه های کریشنامورتی است. او معتقد است تنها ذهنی که بوسیله ی عقیده، ارزش های قیاسی و اعتباری مقید و محصور نگشته است قادر به درک حقیقت خواهد شد.[9] همان دیدگاهی که بسیاری از عارفان نیز به آن معتقدند و در کلام معروف مولوی می خوانیم: پای استدلالیان چوبین بود، پای چوبین سخت بی تمکین بود.
کریشنا (در کتاب نگاه سکوت) در پاسخ این سوال که نظر شما در باره خدا، حقیقت و ماورا چیست؟ می گوید: «دانش، منطق، و عقل را به حقیقت راهی نیست، اینها ابزار کشف حقیقت نیستند … انچه فکر بدان می اندیشد خدا نیست؛ زیرا فکر یک ابزار مادی است، منشا و خاستگاه فکر، یعنی سلول های مغز ماده اند. و شناخت خدا به وسیله یک ابزار مادی غیر ممکن است… زهد، تقوی، تقدس، عشق، و هر ان کیفیت ورای ماده قابل ادراک به وسیله فکر نیست … ادراک ماوراء، خدا، اولوهیت و کیفیت های غیر مادی هنگامی ممکن است که فکر دخالتی نداشته باشد… » (توجه به این نکته لازم است که اثبات وجود خدا به وسیله عقل، با شناخت خدا به وسیله عقل دو امر متفاوت است.)
در جای دیگر (کتاب پر پرواز) می گوید: «در کل جهان دو نوع انسان وجود دارد- آنها که شناخت دارند و آنها که شناخت ندارند و این شناخت و معرفت تنها چیزی است که حائز اهمیت است…انچه مهم است تحقق این شناخت است – شناخت نسبت به مشیت پروردگار برای انسانها. زیرا خداوند تدبری دارد و آن تکامل و تحول است. به محض آنکه انسان این حقیقت را ببیند و نسبت به آن معرفت یابد، دیگر نمی تواند خویشتن را از کسب آن و یگانگی با آن باز دارد. زیرا حقیت بسیار باشکوه و زیباست . لذا چون (چنین انسانی) شناخت دارد، در جوار پروردگار قرار می گیرد.»
4-دالایی لاما و بودیسم خالی از خدا!
دالايي لاما رهبر معنوي تبتيها و يكي از مهمترين رهبران مذهبي دنياست با این حال رسانه های وابسته به حکومت در ایران او را متهم به الحاد و بیخدایی نموده اند. آنها مدعی شده اند که خدا در اندیشه های دالایی لاما جایگاهی ندارد ، و اندیشه بودیسم هیچ اصل ثابت و مشخصی به نام خدا ندارد.
بودا اعتراف می کند که درباره ذات خداوند چیزی نمی داند اما بر این باور است که ما برای درمان دردهای خود به یک شفای آسمانی نیاز داریم. در این زمینه می گوید : برای ما قدرت شفابخش طبیب کافی است. پس بیایید به ظاهر او، شخصیت و صفات و اندیشه های او کاری نداشته باشیم. این چیزها از حد دانش ما بیرون است . تنها چیزی که می دانیم و لارم است بدانیم این است که ما با کمال اطمینان می توانیم دستورهای آسمانی او را برای شفای خویش به کار بندیم.[10]
البته این اعتراف بودا را در ادیان دیگر هم می بینیم مثلا در سوره مائده هم آمده که عیسی (ع) اشاره دارد به اینکه چیزی از ذات خداوند نمی داند : « {و [ياد کن] هنگامي را که خدا فرمود: اي عيسي پسر مريم، آيا تو به مردم گفتي: من و مادرم را همچون دو خدا به جاي خداوند بپرستيد؟ گفت: منزهي تو، مرا نزيبد که [در باره خويشتن] چيزي را که حق من نيست بگويم. اگر آن را گفته بودم قطعا آن را ميدانستي. آنچه در نفس من است تو ميداني، و آنچه در ذات توست من نميدانم، چرا که تو خود، داناي رازهاي نهانی }»[11]
پس می بینیم که اندیشه های بودا بر خلاف قران نیست. ذات خدا هم قابل درک نیست و آن فقط روح خدا است که با انسان در ارتباط است، بودا می گوید که درباره ذات خدا چیزی نمیداند و نمی گوید که نیست بنابراین الحادی دانستن این دین دروغ محض است.
دالایی لاما به خدا اعتقاد دارد و صراحتا می گوید : « در آيين بودايي ايده روشني از خدا نيست…. اين آيين ارزشهاي والا چون مراقبه و مكاشفه و نيايش و دعا خواندن را اينجا و آنجا پذيرفته است…درست است كه تصور كلي از خدا نداريم، اما دريافتي از وجود اعلي داريم كه به درگاهش نيايش كنيم و طالب رحمتش باشيم. »[12]
5-نقش ضعیف خدا در آموزه های شمنیزم؟
در متونی که بر ضد شمنیزم نوشته می شود می خوانیم: در عرفان ساحري خدا يا وجود ندارد و يا چنان نقش ضعيفي در نظام اعتقادي اين مکتب دارد که سالک کم ترين توجهي به خدا و نيروهاي او و قدرت او نمي کند. درکتاب هاي کاستاندا به ندرت با نام «خدا» برخورد مي کنيم و هيچ یادي از پيامبران الهي نمي شود وتبعا نقشی برای ادیان الهی و برنامه وحیانی اداره زندگی بشر لحاظ نمی شود[13]
شمنیزم – تولتک یک نظام باطنی است نه یک مذهب یا نظام دینی که بخواهد به شکل محوری به تعلیم در مورد صفات خدا یا موضع گیری در خصوص نظام پیامبران بپردازد. این نظام باطنی ریشه های چند هزار ساله در بین سرخپوستان دارد. یعنی مردمانی که عملا تا حدود دویست سال پیش اساسا با سایر نقاط دنیا ارتباطی نداشته و اطلاعی از پیام و نظام ادیان و انبیا نیافته بودند. بنابراین انتظاری غیرمعقول است که یک سرخپوست در نظام اندیشه ها و دریافتهایش از همان عبارات و ساختاری استفاده کند که در ادیان ابراهیمی و کتب مقدس استفاده می شود. چنین نگاه مغلطه گونه ای مثل این است که بگوییم مسیحیت از خدا صحبتی نکرده چون در هیچ کجای انجیل عبارت الله به چشم نمی خورد!
سرخپوستان خداوند را در طبیعت یافتند ،خداوند خود را به مانند نیروهایی در طبیعت به آنان نشان داد به مانند روحی که هرگز فانی نیست و نمی شود و همچنین با درک کردن او به رموز و اسرار پی بردند و این خدا بود که برای آنان چنین هویدا شد .و آنها روح جاودان را عقاب نامیدند . شمن ها منشا هستی را حوزه انرژی بیکران و عظیمی می دانند که به وجود آورنده جهان و موجودات است. آنان این حوزۀ مادر را با استفاده از فن «دیدن»مشاهده کردند و از آنجایی که آن را همچون عقاب قیر گون عظیمی درک کردند،آن را (عقاب) خواندند. دیدن آنان به کشف این واقعیت منجر شد: عقاب یا روح به همۀ موجودات زنده آگاهی می دهد و آگاهی هر موجود زنده ای را نیز در لحظۀ مرگ به خود جذب می کند، به عبارتی از سوی عقاب،آگاهی اولیه ای به هر موجود داده می شود که در هنگام مرگ به سرچشمه اش یعنی عقاب بازگردانده می شود. در ادیان الهی عقیده بر این است که تمامی موجودات از خداوند متعال به وجود می آیند و هر موجودی پس از مرگ به سوی خداوند باز می گردد.
6-ایلیا « میم » ؛ مروج عرفان سکولار؟
بارها در مقالات انتقادی روحانیت تندروی ایران در مورد جریان های معنوی تکرار شده است که :عرفانهای سکولار معجونی از ادیان و مکاتب و علوم مختلف است؛ هیچ یک از این مکاتب، اصالت نداشته و با بهره گیری از ا دیان و علوم مختلف به ویژه روانشناسی به دست آمده اند. مانند آموزه های رام الله یا کریشنا مورتی و سای بابا که ترکیبی از اسلام و روان شناسی و ادیان هندی اند.
این اتهام تحت عنوان تبليغ و ترويج الاهيسم به ایلیا میم نیز زده شد. منتقدان او الاهیسم را به این دلیل که آن را شامل مسيح گرايي، كثرت گرايي معنوي، معنويت آزاد و تلفيق و پيوند اديان می دانستند، التقاط نامیدند.
در توضیح باید گفت آموزش هاي ايليا «ميم»، الاهيسم خوانده مي شود.[14] الاهيسم تنها بر كليات و اصول اساسي كلام خدا تأكيد دارد. بر خداگرايي، تسليم الهي، توجه به خداوند و عشق الهي. و اصل لااله الا هو در آن محور است.
آموزشهاي عمومي او درباره حضور الهي، تجربه عشق الهي، احياء روح، انقلاب دروني، نور زنده، هدايت الهي و زندگي متعالي ميباشد. عمده سخنرانيهاي عمومي به مبحث معنويت الهي و معرفت باطني اختصاص داشته است.
او می گوید : « خداوند زنده و حاضر را بپرستید زنده سخن می گوید محبت میکند فعال است زندگی می بخشد تغییر می دهد دگرگون می کند زنده می بیند ،می شنود ، می خواهد اراده میکند . آیا خالق و معبود شما زنده است ؟ »
ایلیا میم در حالی به ترویج بیخدایی متهم شده است که شعار محوری تعالیمش « الهی، تسلیم و خدمتگزارم » است و اصل تعالیم الهی را می توان از محوری ترین توصیه ها و تعالیم او دانست. او می گوید :
«تسليم باشيد و خود را براي برخورداري از روح خدا و تجربه حضور خدا آماده سازيد. خداي زنده را بپرستيد تا زنده شويد و خداي زنده را بيابيد و زندگي يابيد.»
« تنها، خداي يگانه و زنده و حاضر را بپرستيد و براساس حضور يگانه او زندگي كنيد. به عهد الهي وفادار بمانيد و در روز و شب خدا را بخوانيد و عهد خود را با خداوند تجديد نماييد. با تمام وجود خود اعتراف كنيد الهي تسليمام و تسليم الهي را تحقق بخشيد.»
« تسليم راز يگانگي و اتصال با هستي لايتناهي الهيست و شناخت خداوند از طريق آن حاصل ميشود. تسليم شدگان به اتصال و اتحاد الهي نايل ميشوند و آنان در حضور الهي ذوب ميشوند، فنا ميگردند و تا ابد بقا مييابند.»
او در پاسخ به این سوال که خداوند چطور موجودي است، می گوید : خداوند يگانه آنقدر بزرگ است كه اگر چشم تو به اندازۀ همۀ آسمانها باشد تنها ذرهاي از آن را ميتواني ببيني. خداوند يكيست و جز او نيست. اما خداي تو شبيه خود توست[15]. چون هر كسي شبيه خدايي است كه ميپرستد. ميفرمايد من براي تو همانم كه درباره ام ميانديشي. اگر تو خوبي معلوم است خدايي كه ميپرستي خوب است، اگر مهربان و بخشندهاي پس معلوم است خداي تو هم مهربان و بخشنده است. خداي تو براي تو همانطور است كه او را ميبيني. همانطور آشكار ميشود كه انتظارش را داري. و اگر ميخواهي ببيني كه چطور آن را ديده اي، ببين چطور به تجربه ات آمده و چطور بر تو آشكار شده است.
و برخلاف ادعای کذب افراط گرایان مذهبی ایران او مردم را نه به سوی منویات دورنی که به سوی پیوند دادن دیگران به خدا می خواند و می گوید : « هر چه ديگران را به روح خدا نزديك تر كنيد روح خود را به روح خداوند نزديك تر كرده ايد هر چه شناخت آنان را از روح الهي كامل تر كنيد شناخت خودتان كامل تر خواهد شد. مردم را با شناساندن روح خدا بيدار كنيد و خواهيد ديد كه چگونه بر بيداري شما افزوده مي شود و بيداري الهي شما را در بر مي گيرد. آنان را ذره ذره از حضور الهي برخوردار كنيد و مي بينيد كه خداوند حضور خود را به شما مي دهد. به زمين ايمان بدهيد تا از آسمان ايمان بگيريد. به تشنگان آب بدهيد تا آسمان بر شما ببارد. حتي اگر خودتان در خوابيد اما با وجود خواب خود، براي بيداري ديگران تلاش كنيد آنگاه شاهد خواهيد بود كه بيدار كنندة الهي در حال بيدار كردن شماست. براي آنكه خدا را به سوي خود بياوريد ديگران را به سوي خدا ببريد اگر مي خواهيد خدا را پايين بياوريد پس ديگران را در خداوند بالا ببريد… و همة اين ها به آن معناست كه انسان را در روح خداوند به خداوند تسليم كنيد و به خدمتگزاري الهي فراخوانيد.»
این دیدگاهها بخش بسیار کوچکی است از تعالیم و آموزه های این اساتید که اکثرا همه زندگی ، برنامه ها و اندیشه های خود را مستقیم یا غیرمستقیم وقف اشاعه حقیقت گرایی در جهان نموده اند. این دیدگاهها با انکه هر کدام ظاهرا پیشینه کاملا متفاوتی دارند و ریشه تعالیمشان در مکاتب و ایین های ظاهرا مجزایی چون هندوئیسم ( در مورد تعالیم سای بابا) ، تانترا (در مورد اشو)، شمنیسم (مربوط به آموزه های دون خوان)، بودائیسم (ریشه تعالیم دالایی لاما) و الاهیسم[16] ( به روایت ایلیا رام الله) است اما عناصر مشترک و واحدی در مورد خداوند در همه آنها به چشم می خورد : اصل وجود آفریدگار جهان، اصل یگانگی او و برنامه حرکت به سوی شناخت و کشف او.
این ابعاد نشان می دهد که با وجود اختلاف در عبارات و اسامی یا توصیفاتی که برای خداوند در این دیدگاهها وجود دارد همه آنها به نوعی و از نگاهی در حال معرفی حقیقتِ نور یگانه خداوند در جهان هستند. که حقیقت یکی است و راهها بسیارند…
منبع: معنویت آزاد
[1] سایتهای حکومتی همچون فارس، رجانیوز، موعود، تبیان، حوزه و … روزنامه های کیهان، رسالت، جام جم و … دهها کتاب منتشر شده در نقد جریان های معنوی و صدها همایش برگزار شده در سراسر کشور بخشی از این ماشین تبلیغاتی است.
[12] برگرفته از مصاحبه رامین جهانبگلو با دالایی لاما
http://adyan.porsemani.ir منبع: [13]
[14] تعليمات الاهيسم در ايران و خاورميانه براي اولين بار توسط ايليا بيان ميشد اما بنيانگذار اين تعليمات تا آنجا که ما ميدانيم ايليا نيست بلکه ايليا يکي از راويان اصلي الاهيسم بود و آموزههاي بنيادي الاهيسم را در قالبها و به شيوههايي هماهنگ با شرايط اين عصر تفسير و تبيين کرده بود.
[15] در برخي از روايات اسلامي و غيراسلامي، به اين موضوع اشاره شده است كه هر كسي خداي خود، به معناي تصور خاص خود از خداوند، را دارد. در احاديث قدسي نيز اين موضوع تكرار شده است مثلاً در جايي كه خداوند ميفرمايد من با گمان بنده خويش همراهم.
[16] بنيانگذار الاهيسم ماهاآواتار ميباشد که ايشان نيز در نقاط مختلف دنيا به اسامي متعددي شناخته شده اند. ماهاآواتار در ايران با اسم استاد روح الله شناخته ميشود. گفته ميشود که ايشان در رأس نظام جهاني معلمان باطني قرار دارند. ظاهراً الاهيسم جرياني است به موازات جريانات ديگري مانند يوگا، فالون گنگ، شمنيزم، ساينتولژي، تي ام، تانترا، اکنکار و صدها جريان معنوي ديگري که بسياري از آنها امروز هم وجود دارند و گفته ميشود که تعداد همۀ آنها بيش از شش هزار جريان معنوي است اما به دلايل زيادي الاهيسم با اين جريانات قابل مقايسه نيست از جمله اينکه الاهيسم داراي هستههاي بنيادي کاملاً متفاوتي و من جمله اصل توحيد (لااله الا الله) و ساير اصول آسماني است. بر حقانيت همۀ اديان هدايت کننده و خداگرا صحه ميگذارد و در عين حال خود را يک دين يا مذهب يا فرقه نمي داند بلکه در گرايش خداگرايي خلاصه ميشود. الاهيسم يك مكتب باطني است و ارتباطي با دين و مذهب ندارد بلكه دينداران را به پيروي كامل و هوشمندانه از دين خود توصيه ميكند…(برگرفته از کتاب آمین؛ ایلیا یعنی خدا با من است- جلد اول)